تفسیر نمونه جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
ديگرى را در برابر اراده و خواست دل خويش مقهور و ذليل سازد.اين معنى در بسيارى از آيات قرآن آمده و با صفات مذموم ديگرى احيانا همراه است مانند آيه فوق كه توام با" عنيد" ذكر شده و در آيه 32 سوره مريم از زبان عيسى پيامبر خدا مىخوانيم وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّاراً شَقِيًّا" خداوند مرا جبار شقى قرار نداده است"، و يا در حالات بنى اسرائيل در باره ساكنان ستمگر بيت المقدس مىخوانيم كه آنها به موسى گفتند إِنَّ فِيها قَوْماً جَبَّارِينَ:" در اين سر زمين گروهى ستمگر و ستم پيشهاند" (مائده آيه 22) اما گاه" جبار" از همين دو ريشه در معنى مدح به كار مىرود و به كسى گفته مىشود كه نيازمنديهاى مردم و نقائص آنها را جبران مىكند، و استخوانهاى شكسته را پيوند مىدهد، و يا اينكه داراى قدرت فراوانى است كه غير او در برابر او خاضع مىباشند بىآنكه بخواهد بر كسى ستم كند و يا از قدرتش سوء استفاده نمايد و به همين جهت، جبار به هنگامى كه به اين معنى باشد با صفات مدح ديگر همراه مىگردد، چنان كه در آيه 23 سوره حشر مىخوانيم الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ:" او فرمانرواى پاك و منزهى است كه بندگانش هرگز از او ستم نمىبينند، و نگهبان و حافظ غير قابل شكست و قدرتمند و برتر است" روشن است كه صفاتى همچون قدوس و سلام و مؤمن، هرگز با جبار به معنى ظالم و ستمگر، و متكبر به معنى خود برتر بين سازگار نيست، و اين عبارت به خوبى نشان مىدهد كه جبار در اينجا به معنى دوم است.ولى از آنجا كه بعضى تنها پارهاى از استعمالات جبار را در نظر گرفته و به ريشه لغت و معانى متعدد آن توجه نكردهاند، چنين پنداشتهاند كه به كار بردن آن در باره خداوند صحيح به نظر نمىرسد (و همچنين واژه متكبر) اما با در نظر