تفسیر نمونه جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
غاب عن امر فرضيه كان كمن شهده
:" كسى كه شاهد و ناظر كارى باشد اما از آن متنفر باشد همانند كسى است كه از آن غائب بوده و در آن شركت نداشته است، و كسى كه در برنامهاى غائب بوده اما قلبا به آن رضايت داشته، همانند كسى است كه حاضر و شريك بوده «1».اما على بن موسى الرضا (ع) مىفرمايد:لو ان رجلا قتل فى المشرق فرضى بقتله رجل بالمغرب لكان الراضى عند اللَّه عز و جل شريك القاتل
:" هر گاه كسى در مشرق كشته شود و ديگرى در مغرب راضى به قتل او باشد، او در پيشگاه خدا شريك قاتل است" «2».و نيز از على (ع) نقل شده كه فرمود:الراض بفعل قوم كالداخل معهم فيه و على كل داخل فى باطل اثمان اثم العمل به و اثم الرضا به
:" كسى كه به كار گروهى راضى باشد همچون كسى است كه با آنها در آن كار شركت كرده است، اما كسى كه عملا شركت كرده دو گناه دارد گناه عمل و گناه رضايت" (و آن كس كه فقط راضى بوده يك گناه دارد) «3».براى اينكه عمق و وسعت پيوند فكرى و مكتبى را در اسلام بدانيم كه هيچ حد و مرزى از نظر زمان و مكان نمىشناسد كافى است، اين گفتار پر معنى و تكان دهنده على (ع) را در نهج البلاغه مورد توجه قرار دهيم:هنگامى كه در ميدان جنگ جمل بر ياغيان آتش افروز پيروز شد، و ياران على (ع) از اين پيروزى كه پيروزى اسلام بر شرك و جاهليت بود خوشحال شدند، يكى از آنها عرض كرد:" چقدر دوست داشتم كه برادرم در اين ميدان حاضر بود تا پيروزى شما را بر دشمن با چشم خود ببيند" امام رو به او كرد و فرمود: