تفسیر نمونه جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
آيا اين امور كه همه از آثار اعمال است هيچگونه منافاتى با اصل عدالت دارد، در حالى كه مساوات و برابرى در ميان كميت اين عمل و نتيجه آن موجود نيست؟. از مجموع آنچه گفته شد چنين نتيجه مىگيريم:هنگامى كه پاداش و كيفر، نتيجه و اثر خود عمل آدمى باشد مسئله مساوات و برابرى از نظر كميت و كيفيت مطرح نخواهد بود اى بسا عمل بظاهر كوچكى كه اثرش يك عمر محروميت و شكنجه و ناراحتى است و اى بسا كار ظاهرا كوچكى كه سرچشمه خيرات و بركات براى يك عمر خواهد بود (اشتباه نشود منظور ما كوچك از نظر مقدار زمان است و الا كارها و گناهانى كه باعث خلود در عذاب مىگردد حتما كوچك از نظر كيفيت و اهميت نخواهد بود) بنا بر اين هنگامى كه گناه و كفر و طغيان و سركشى سراسر وجود انسانى را احاطه كرد و تمام بال و پرهاى روح و جان او در آتش بيدادگرى و نفاق سوخت چه جاى تعجب كه در سراى ديگر براى هميشه از نعمت پرواز در آسمان بهشت محروم گردد و همواره گرفتار درد و رنج اين محروميت بزرگ باشد.آيا به او اعلام نكردند، و او را از اين خطر بزرگ آگاه نساختند؟!.آرى ... پيامبران الهى از يك سو، و فرمان خرد از سوى ديگر، به او آگاهى لازم را دادند. آيا بدون توجه و اختيار دست به چنان كارى زد و چنان سرنوشتى پيدا كرد؟ نه، از روى علم و عمد و اختيار بود.آيا جز خودش و نتيجه مستقيم اعمالش اين سرنوشت را براى او فراهم ساخت؟ نه، هر چه بود از آثار كار خود او بود.بنا بر اين نه جاى شكايتى باقى است و نه ايراد و اشكال به كسى، و نه منافاتى با قانون عدالت پروردگار دارد «1».