تفسیر نمونه جلد 9

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نمونه - جلد 9

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

داريم، مردم در باره ما چه خواهند گفت، جز اينكه مى‏گويند يك عده زورمند گردن كلفت نشستند، و بر حمله گرگ به برادرشان نظاره كردند، ما ديگر مى‏توانيم در ميان مردم زندگى كنيم؟!.

آنها در ضمن به اين گفتار پدر كه شما ممكن است سرگرم بازى شويد و از يوسف غفلت كنيد، نيز پاسخ دادند و آن اينكه مساله مساله خسران و زيان و از دست دادن تمام سرمايه و آبرو است، مساله اين نيست كه تفريح و بازى بتواند انسان را از يوسف غافل كند، زيرا در اين صورت ما افراد بى‏عرضه‏اى خواهيم شد كه به درد هيچ كار نمى‏خوريم.

در اينجا اين سؤال پيش مى‏آيد كه چرا يعقوب از ميان تمام خطرها تنها انگشت روى خطر حمله گرگ گذاشت؟.

بعضى مى‏گويند: بيابان كنعان بيابانى گرگ‏خيز بود، و به همين جهت خطر بيشتر از اين ناحيه احساس مى‏شد.

بعضى ديگر گفته‏اند كه اين به خاطر خوابى بود كه يعقوب قبلا ديده بود كه گرگانى به فرزندش يوسف حمله مى‏كنند، اين احتمال نيز داده شده است كه يعقوب با زبان كنايه سخن گفت، و نظرش به انسانهاى گرگ‏صفت همچون بعضى از برادران يوسف بود.

ولى به هر حال با هر حيله و نيرنگى بود، مخصوصا با تحريك احساسات پاك يوسف و تشويق او براى تفريح در خارج شهر كه شايد اولين بار بود كه فرصت براى آن به دست يوسف مى‏افتاد، توانستند پدر را وادار به تسليم كنند، و موافقت او را به هر صورت نسبت به اين كار جلب نمايند.

در اينجا به چند درس زنده كه از اين بخش از داستان گرفته مى‏شود بايد توجه كرد:


/ 440