تفسیر نمونه جلد 9

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نمونه - جلد 9

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سپس براى تاكيد گفتار خود اضافه كرد" اين امرى را كه شما در باره آن از من سؤال كرديد و استفتاء نموديد حتمى و قطعى است" اشاره به اينكه اين يك تعبير خواب ساده نيست، بلكه از يك خبر غيبى كه به تعليم الهى يافته‏ام مايه مى‏گيرد، بنا بر اين جاى ترديد و گفتگو ندارد! (قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيانِ) در بسيارى از تفاسير ذيل اين جمله آمده است، كه نفر دوم همين كه اين خبر ناگوار را شنيد در مقام تكذيب گفتار خود بر آمد و گفت من دروغ گفتم چنين خوابى نديده بودم شوخى مى‏كردم، به گمان اينكه اگر خواب خود را تكذيب كند اين سرنوشت دگرگون خواهد شد، و لذا يوسف به دنبال اين سخن گفت آنچه در باره آن استفتاء كرديد، تغيير ناپذير است.

اين احتمال نيز وجود دارد كه يوسف آن چنان در تعبير خواب خود قاطع بود كه اين جمله را به عنوان تاكيد بيان داشت.

اما در اين هنگام كه احساس مى‏كرد اين دو بزودى از او جدا خواهند شد، براى اينكه روزنه‏اى به آزادى پيدا كند، و خود را از گناهى كه به او نسبت داده بودند تبرئه نمايد،" به يكى از آن دو رفيق زندانى كه مى‏دانست آزاد خواهد شد سفارش كرد كه نزد مالك و صاحب اختيار خود (شاه) از من سخن بگو" تا تحقيق كند و بى‏گناهى من ثابت گردد (وَ قالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ) اما اين" غلام فراموشكار" آن چنان كه راه و رسم افراد كم‏ظرفيت است كه چون به نعمتى برسند صاحب نعمت را بدست فراموشى مى‏سپارند- به كلى مساله يوسف را فراموش كرد.

ولى تعبير قرآن اين است كه" شيطان ياد آورى از يوسف را نزد صاحبش از خاطر او برد" (فَأَنْساهُ الشَّيْطانُ ذِكْرَ رَبِّهِ).

و به اين ترتيب، يوسف بدست فراموشى سپرده شد،" و چند سال در زندان‏

/ 440