تفسیر نمونه جلد 9
لطفا منتظر باشید ...
يُبْصِرُونَ).در حقيقت از كار انداختن اين دو وسيله مؤثر براى درك حقايق سبب شد كه هم خودشان به گمراهى بيفتند و هم ديگران را به گمراهى بكشانند چرا كه حق و حقيقت را جز با چشم باز و گوش شنوا نمىتوان درك كرد.جالب توجه اينكه در اين جمله مىخوانيم آنها توانايى شنيدن (حق را) نداشتند، اين تعبير اشاره به اين واقعيت است كه براى آنها شنيدن سخنان حق آن قدر سنگين و ثقيل است كه گويى اصلا توانايى شنيدن حق را ندارند، اين تعبير درست به اين مىماند كه مىگوئيم شخص عاشق نمىتواند سخن از عيب معشوق خود را بشنود.بديهى است اين عدم توانايى درك حقايق كه نتيجه لجاجت شديد و دشمنى آنان با حق و حقيقت است، از آنها سلب مسئوليت نمىكند، و به اصطلاح اين همان چيزى است كه خودشان اسباب آن را فراهم ساختهاند در حالى كه مىتوانستند اين حالت را از خود دور كنند چرا كه قدرت بر سبب، قدرت بر مسبب است.آيه بعد محصول تمام تلاشها و كوششهاى نادرست آنها را در يك جمله بيان مىكند و مىگويد:" اينها همان كسانى هستند كه سرمايه وجود خود را از دست داده و ورشكست شدند" (أُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ).و اين بزرگترين خسارتى است كه ممكن است دامنگير انسانى شود كه موجوديت انسانى خويش را از دست دهد، سپس اضافه مىكند آنها به معبودهايى دروغين دل بسته بودند" اما سر انجام تمام اين معبودهاى ساختگى گم شدند و از نظرشان محو گشتند" (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ).آخرين آيه مورد بحث حكم نهايى سرنوشت آنها را به صورت قاطعى چنين