شرح صیغ العقود و الإیقاعات نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
وى جعل را خلاف است اظهر اوّل است نظير اين كه شخصى نذر كند كه هر شخصى بياورد، يك درهم به او بدهد. (1) و در عامل بلوغ و عقل شرط نيست هم چنان كه در احياء موات و حيازت مباحات شرط نيست (2) مگر عملى باشد كه از ديوانه و طفل صحيح نباشد مثل اجراء عقود و نيابت حج (3) و مانند اينها.
و چون عقد جعاله عقد جايز است، از براى هر دو جايز است فسخ او [آن] مادامى كه عمل تمام نشده است امّا اگر عامل فسخ كند، چيزى از جعل به او نمىرسد و اگر مرضى يا ظالمى نيز او را مانع شود نيز چنين است و اگر جاعل فسخ كند بايد به قدر عمل از جعل به عامل بدهد. مثلا اگر نصف قبا را دوخته و يا نصف راهى را كه عبد در آنجا است رفته است نصف جعل را و اگر ثلث آنها را به عمل آورده ثلثش را به عامل بدهد. و اگر شخصى بگويد هر شخصى كه عبد آبق مرا برگرداند و يا اسب گم شده مرا بياورد، چيزى به
(1) اين حكم صحيح نيست ظاهرا عقد و جعاله بعنوان نذر نمىشود اگر مقصود جعاله است، بلكه عامل بايد عمل را بعد از جعاله با قصد معاوضه نمايد تا مستحقّ عوض شود. شرح
(2) قوله هم چنان كه در احياء موات و حيازت آه، مىتوان گفت كه طفل و مجنون كه احياء موات مثلا مىكنند خالى از اين نيست كه يا مميّز هستند يا غير مميّز، و عمل غير مميّز مناط نيست زيرا كه در احياء موات و نحو آن قصد معتبر است مگر اين كه ولىّ آنها را بكار بدارد و قصد را هم خود بكند و اگر مميّز هستند و ولىّ إذن مطلق داده باشد به ايشان در اكتساب باز احياء ايشان صحيح است اگر قصد داشته باشند در آن عمل و اكتساب. شرح
(3) كه اجماعا عقد طفل و مجنون درست نيست اگر چه ولىّ هم اجازه داده باشد و حجّ هم عبادت است و عبادت ايشان شرعا ممضى نيست البتّه. شرح