ششم از ايقاعات طلاق است. - شرح صیغ العقود و الإیقاعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح صیغ العقود و الإیقاعات - نسخه متنی

علی قزوینی زنجانی؛ شارحین: میرزا محمد علی تبریزی قراچه داغی، عبد الرحیم تبریزی، میرزا محسن بن محمد، شیخ مرتضی‏؛ محققان: جواد بیات، بهروز بیات، موسی بیات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در صيغه مذكور شده.

و در سكنى ذكر مدّت، لازم نيست بلكه بنحو اطلاق نيز جايز است مثل اين كه بگويد: «اسكنتك هذه الدّار قربة إلى اللَّه».

پس ساكن گويد: «قبلت سكنى هذه الدّار» و قبض بعمل بيايد، سكناى آن عمارت، منتقل به مخاطب مى‏شود و لكن هر وقتى كه مالك اراده نمايد، بيرون مى‏توان كرد.

و عمرى و رقبى بى‏مدّت صحيح نيست زيرا كه مدّت در لفظ هر دو مأخوذ است (1). پس بايد مدّت را تعيين نمايند در صيغه.

ششم از ايقاعات طلاق است.

و معنى وى [آن‏] زوال قيد است هم چنان كه گفته مى‏شود: «رجل طلق الوجه و طليق الوجه و طلق اليدين و طلق اللّسان». (2).

يعنى: مردى است گشاده روى. يعنى روى خود را درهم نمى‏كشد و گشاده دست [است‏] كه سخاوت مى‏نمايد و گشاده زبان [است‏] كه زبانش لكنت نمى‏خورد در سخن گفتن.

و در اينجا مراد برداشتن قيد نكاح است و اركان وى [آن‏] چهار است:

(1) أخذ مدّت در رقبى صحيح است و لكن در عمرى أخذ مدّت معنى ندارد مگر اين كه مدّت عمر را مدّت مأخوذ فرض نمايند و اين هم از حيثيّت معروفيت عرفيه بعيد است فتأمّل. شرح‏

(2) معنى زوال قيد در هر يك معانى از فقرات مذكوره واضح است و لكن قوله و در اين جا مراد برداشتن قيد نكاح است، خوب نيست بايد بگويد كه مراد برداشته شدن و زائل شدن قيد نكاح است. شرح‏

/ 385