علی قزوینی زنجانی؛ شارحین: میرزا محمد علی تبریزی قراچه داغی، عبد الرحیم تبریزی، میرزا محسن بن محمد، شیخ مرتضی؛ محققان: جواد بیات، بهروز بیات، موسی بیات
و معنى وى [آن] انشاء قلع اضافه ملكيّت از مال است مثل اين كه حيوانى از وى در راه ماند جل او را گرفت و گذاشت و رفت (1) كه اگر بپرسى.مىگويد كه دست از وى برداشتم پس هر كس آن را ببرد و قصد تملّك نمايد مالك مىشود و لكن متزلزل است كه هر وقت مالكش رجوع كند، بايد ردّ كرد. پس علاج آن است كه به مجرّد اين كه قصد تملّك كرد و مالك شد آن را منتقل نمايد (2) با يكى از عقود ناقله به شخصى ديگرى از اولاد خود و يا غير ايشان و او نيز منتقل نمايد به اين شخص كه ديگر رجوع جايز نباشد و صيغه وى «اعرضت عن هذا المال» است.يعنى: اعراض كردم از اين مال.بگويد تو را از حقّ خود بريء كردم اگر فلان چيز را بكنى كه در اين صورت اشكال دارد، مگر اين كه قصد وجه اوّل كرده باشد. و از آن مشكل اينست بگويد: اگر فلان چيز را بعمل آورى تو را بريء ذمّه كردم. خلاصه لفظ «اگر» مقدّما و مؤخّرا در اينجا عيب مىرساند بخلاف اين كه اگر لفظ «اگر» نباشد و بشرط بگويد فتأمّل. و در بعض مقامات مثل عقد وكالت و غير آن فرق گذاشتهاند ما بين تقديم «اگر» و تأخير آن و لكن آن كلام را سرايت به اينجا دادن خالى از اشكال نيست. شرح(1) و اين فعل به انضمام قرائن اعراض معاطاتى مىشود. شرح(2) و ظاهر اينست كه مثل منتقل نمودن است تغيير حالتى كه در آن مال به عمل بياورد اگر منتقل نكرده باشد، مثل اين كه گوسفند را علف بدهد قدرى بحال بيايد و چاق شود، يا لباس كهنه است او را بدوزد و مقصود اينست كه مجرّد تغيير حالت كافى است. در زوال تزلزل آن، فتأمّل. شرح