ششم از عقود جايزه مضاربه (3) است. - شرح صیغ العقود و الإیقاعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح صیغ العقود و الإیقاعات - نسخه متنی

علی قزوینی زنجانی؛ شارحین: میرزا محمد علی تبریزی قراچه داغی، عبد الرحیم تبریزی، میرزا محسن بن محمد، شیخ مرتضی‏؛ محققان: جواد بیات، بهروز بیات، موسی بیات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از براى اقتناء (1) و مانند اينها صحيح نيست پس اگر رفقاء سفر و يا حجره و يا خانه، پولها و مأكولات خود را بالسّويه بر سر هم بريزند و صيغه شركت بخوانند، بى‏فايده است (2) و هيچ جزء از مال هر يك به ديگرى منتقل نمى‏شود پس علاج ايشان عقد مصالحه است.

ششم از عقود جايزه مضاربه (3) است.

و آن عقدى است كه مشروع شده از براى تجارت كردن انسان، به مال غير به حصّه [اى‏] از ربح او [آن‏] و اهل حجاز او [آن‏] را مضاربه و اهل عراق [آن را] قراض مى‏نامند. (4)

(1) ذخيره نگاه داشتن و ذخيره نمودن. شرح‏

(2) قوله و صيغه شركت بخوانند بى‏فايده است آه، يعنى تأثيرى ندارد و لغو است جهت اين كه عقد مشاركت جهت عمل مرابحه است و اين كه مقصود نيست و اصل اشتراك با مزج حاصل شده است حاجت به عقد مشاركت ندارد و لكن علاج را در اين به مصالحه گذاشتن موجّه نيست، مگر به تقديرى كه مال هر كس را در واقع در ماليّت خود باقى بدانيم پس در قسمت، صيغه مصالحه بايد خوانده شود و لكن حقّ اينست كه اشتراك حاصل شده و تنها قسمت كافى است و احتياج به صيغه مصالحه ندارد فتأمّل. شرح‏

(3) مضاربه از ضرب في الأرض است كه به معنى سير كردن در زمين است و بعض وجوه على حده هم دارد، چون عامل بنا مى‏گذارد با صاحب مال براى سير كردن جهت تجارت و صاحب مال هم سبب آن سير است پس گويا اين دو نفر بناى سير كردن با هم گذاشته‏اند. شرح‏

(4) قوله و اهل عراق قراض مى‏نامند آه. و مقارضه هم مى‏گويند كه قطعه از مال خود مى‏برد و به عامل مى‏دهد كه معامله كند و وجوه تسميه على حده هم دارد. شرح‏

/ 385