چهارم از عقود لازمه: عقد رهن است. (1) - شرح صیغ العقود و الإیقاعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح صیغ العقود و الإیقاعات - نسخه متنی

علی قزوینی زنجانی؛ شارحین: میرزا محمد علی تبریزی قراچه داغی، عبد الرحیم تبریزی، میرزا محسن بن محمد، شیخ مرتضی‏؛ محققان: جواد بیات، بهروز بیات، موسی بیات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يعنى: قبول كردم واگذاشتن تو، به من آن عقد بيع را. و جايز است نيز بايعت و اشتريت بخوانند، پس بايع بگويد: «بعتك هذا المتاع برأس مالى و هو درهم» يعنى: فروختم به تو اين متاع را به رأس مال خودم، كه يك درهم است.

پس مشترى فورا بگويد: «اشتريته بذلك».

يعنى: خريدم آن متاع را به يك درهم كه رأس مال تو است.

چهارم از عقود لازمه: عقد رهن است. (1)

و رهن عبارت است از اين كه: مديون عينى را وثيقه بگذارد در نزد ربّ الدّين، كه در آخر موعد اگر دين را ردّ نكرد، ربّ الدّين آن رهن را بفروشد و دين خود را بردارد. اگر زياد ماند به مديون ردّ كند و اگر كم آيد، كمى را از مديون مطالبه نمايد. و بايد رهن، عين خارجيه باشد. پس دين و منافع عمارت و مانند آنها، رهن نمى‏شود (2).

(1) (بدان كه رهن عبارت است از وثيقه، در صورت تعذّر اخذ دين از مديون استيفاء حقّ از آن نمايد. و رهن عقدى است لازم از طرف راهن و لا بدّ است در آن از ايجاب و قبول، مثل اين كه مالك بگويد: «رهنتك هذا يا ارهنتك هذا على الدّين المعلوم و على كلّ جزء منه و شرطت لك انّ ما يتجدّد منه نمائه يكون رهنا أو ان يوضع على يد العدل الفلاني او ان يكون بيدك او بيدى او ان يكون الفلاني وكيلا فى بيعه بعد شهر و امثال اينها پس صاحب طلب بگويد: «قبلت» يا «ارتهنت» يا چيزى كه جارى مجراى آن بوده باشد. چنانچه مجزى است در ايجاب گفتن «هذا وثيقة عندك» يا گفتن «هذا رهن عندك» شيخ مرتضى (خ ل)

(2) جهة اين كه مقصود از رهن وثيقه است و دين و منفعت غالبا موثوقا بها نمى‏باشند لهذا سدّ باب رهن شده است نسبت بغير عين و در صيغه رهن فعل ارهنتك ظاهرا اشكال دارد اگر چه بعضى جايز دانسته‏اند بلكه فعل مجرّد بايد باشد (زيرا كه مجرّد

/ 385