يادى از ايرج - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يادى از ايرج





  • خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد
    گوئى از نقد شبابم به شب قدر و برات
    ماه درويش نواز از پس قرنى بازم
    دل همه كوكبه سازى و شب افروزى شد
    وعده ى وصل ابد دادى و دندان به جگر
    ايرجا ياد تو شادان كه از اين بيت تو هم
    ياد ايام جوانى جگرم خون ميكرد شهريارا دل عشاق به يك سلسله اند
    شهريارا دل عشاق به يك سلسله اند



  • خواب ديدم كه خيال تو به مهمان آمد
    گنجى از نو به سراغ دل ويران آمد
    مردمى كرد و بر اين روزن زندان آمد
    تا به چشمم همه آفاق چراغان آمد
    پا فشردم همه تا عمر به پايان آمد
    چه بسا درد كه نزديك به درمان آمد
    خوب شد پير شدم كم كم و نسيان آمد عشق از اين سلسله خود سلسله جنبان آمد
    عشق از اين سلسله خود سلسله جنبان آمد


/ 161