خزان جاودانى - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خزان جاودانى





  • مه من هنوز عشقت دل من فكار دارد
    نه بلاى جان عاشق شب هجرتست تنها
    تو كه از مى جوانى همه سرخوشى چه دانى
    نه به خود گرفته خسرو پى آهوان ار من
    مژه سوزن رفو كن نخ او ز تار مو كن
    دل چون شكسته سازم ز گذشته هاى شيرين
    غم روزگار گو رو، پى كار خود كه ما را
    گل آرزوى من بين كه خزان جاودانيست دل چون تنور خواهد سخنان پخته ليكن
    دل چون تنور خواهد سخنان پخته ليكن



  • تو يكى بپرس از اين غم كه به من چه كار دارد
    كه وصال هم بلاى شب انتظار دارد
    كه شراب نااميدى چقدر خمار دارد
    كه كمند زلف شيرين هوش شكار دارد
    كه هنوز وصله ى دل دو سه بخيه كار دارد
    چه ترانه هاي ه محزون كه به يادگار دارد
    غم يار بي خيال غم روزگار دارد
    چه غم از خزان آن گل كه ز پى بهار دارد نه همه تنور سوز دل شهريار دارد
    نه همه تنور سوز دل شهريار دارد


/ 161