تو بمان و دگران - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تو بمان و دگران





  • از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
    ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما كردى
    رفته چون مه به محاقم كه نشانم ندهند
    ميروم تا كه به صاحبنظرى بازرسم
    دل چون آينه ى اهل صفا مي شكنند
    دل من دار كه در زلف شكن در شكنت
    گل اين باغ بجز حسرت و داغم نفزود
    ره بيداد گران بخت من آموخت ترا
    سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن شهريارا غم آوارگى و دربدرى
    شهريارا غم آوارگى و دربدرى



  • رفتم از كوى تو ليكن عقب سرنگران
    تو بمان و دگران واى به حال دگران
    هر چه آفاق بجويند كران تا به كران
    محرم ما نبود ديده ى كوته نظران
    كه ز خود بي خبرند اين ز خدا بيخبران
    يادگاريست ز سر حلقه ى شوريده سران
    لاله رويا تو ببخشاى به خونين جگران
    ورنه دانم تو كجا و ره بيداد گران
    كاين بود عاقبت كار جهان گذران شورها در دلم انگيخته چون نوسفران
    شورها در دلم انگيخته چون نوسفران


/ 161