جلوه جانانه - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محمدحسین شهریار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جلوه جانانه





  • شمعى فروخت چهره كه پروانه ى تو بود
    خم فلك كه چون مه و مهرش پياله هاست
    پيرخرد كه منع جوانان كند ز مى
    خوان نعيم و خرمن انبوه نه سپهر
    تا چشم جان ز غير تو بستيم پاى دل
    دوشم كه راه خواب زد افسون چشم تو
    هدهد گرفت رشته ى صحبت به دلكشى
    برخاست مرغ همتم از تنگناى خاك
    بيگانه شد بغير تو هر آشناى راز همسايه گفت كز سر شب دوش شهريار
    همسايه گفت كز سر شب دوش شهريار



  • عقلى دريد پرده كه ديوانه ى تو بود
    خود جرعه نوش گردش پيمانه ى تو بود
    تابود خود سبو كش ميخانه ى تو بود
    ته سفره خوار ريزش انبانه ى تو بود
    هر جا گذشت جلوه ى جانانه ى تو بود
    مرغان باغ را به لب افسانه ى تو بود
    بازش سخن ز زلف تو و شانه ى تو بود
    كورا هواى دام تو و دانه ى تو بود
    هر چند آشنا همه بيگانه ى تو بود تا بانك صبح ناله ى مستانه ى تو بود
    تا بانك صبح ناله ى مستانه ى تو بود


/ 161