اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نتيجه نهايى

آيات بالا كه در آن از قديمترين انبياى الهى شروع مى شود و به پيامبر اسلام(ص) ختم مى گردد بازتاب مساله توكل را در زندگى انسانها و جهاد پيامبران و پيروزى بر مشكلات از جهات مختلف روشن مى سازد و نشان مى دهد تا چه حد اين فضيلت اخلاقى كارساز و نقطه مقابل آن يعنى عدم اعتماد بر پروردگار تا چه حد مايه سقوط فرد و جامع است!

«توكل » در احاديث اسلامى


در روايات اسلامى اهميت فوق العاده اى به اين ارزش اخلاقى داده شده تا آنجا كه آثار و بركاتى براى آن بيان گرديده كه براى كمتر صفتى مى توان يافت، روايات زير را كه از ميان آنها گلچين كرده ايم و دقايق لطيفى كه در آن است نمونه خوبى براى اين مقصود محسوب مى شود:

1- در حديثى از رسول خدا(ص) مى خوانيم: «من سره ان يكون اقوى الناس فليتوكل على الله; كسى كه دوست دارد قوى ترين مردم باشد بر خدا توكل كند»! (17)

2- در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على(ع) آمده است: «فى التوكل حقيقة الايقان; قيقت يقين در توكل است »! (18)

3- در حديث پرمعناى ديگرى در داستان ابراهيم(ع) در تفسير على بن ابراهيم مى خوانيم: هنگامى كه ابراهيم(ع) را در منجنيق گذاشتند عمويش آزر آمد و يك سيلى محكم به صورت او زد و گفت: از مذهب توحيديت بازگرد!(ابراهيم اعتنايى به او نكرد) در اين هنگام خداوند فرشتگان را به آسمان دنيا فرستاد تا نظاره گر اين صحنه باشند، همه موجودات از خدا تقاضاى نجات ابراهيم(ع) را كردند، از جمله زمين گفت: «پروردگارا! بر پشت من بنده موحدى جز او نيست و هم اكنون در كام آتش فرومى رود، خطاب آمد اگر او مرا بخواند مشكلش را حل مى كنم، جبرئيل در منجنيق به سراغ او آمد و گفت: اى ابراهيم! به من حاجتى دارى تا انجام دهم؟ ابراهيم گفت: «به تو نه! اما به پروردگار عالم آرى!»

در اينجا بود كه جبرئيل انگشترى به او داد كه اين جمله ها(كه در واقع دستور نجات بود) بر روى آن نوشته شده بود: لا اله الا الله محمد رسول الله، الجات ظهرى الى الله، اسندت امرى الى الله، و فوضت امرى الى الله!(اين جمله ها كه مفهوم واقعيش همان توكل همه جانبه بر خدا بود، كار خود را كرد، و هنگامى كه ابراهيم(ع) به ميان آتش پرتاب شد به تعبير روايت: «اوحى الله الى النار كونى بردا، فاضطربت اسنان ابراهيم من البرد حتى قال:  و سلاما على ابراهيم; در اين هنگام خداوند به آتش وحى فرستاد كه سرد شو! آتش آن چنان سرد شد كه دندانهاى ابراهيم به هم مى خورد، سپس خطاب آمد و سلاما على ابراهيم سرد و سالم باش براى ابراهيم (در اين هنگام آتش به محيطى آرام بخش مبدل گشت) و جبرئيل در كنار ابراهيم قرار گرفت و با او به گفتگو نشست ». نمرود از فراز جايگاه خود چنين گفت: «من اتخذ الها فليتخذ مثل اله ابراهيم; اگر كسى مى خواهد معبودى براى خود برگزيند همانند معبود ابراهيم(ع) را انتخاب كند»! (19) آرى توكل بر خداست كه آتش ها را به گلستان مبدل مى كند، توكلى همچون توكل ابراهيم كه حتى از دست زدن به دامان جبرئيل احساس دورى از خدا مى كند و معتقد است بايد آب را از سرچشمه گرفت تا صاف تر و زلال تر باشد!

/ 265