اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تفسير و جمع بندى

«غفلت »سرچشمه اصلى بدبختى ها


در نخستين آيه،به معرفى گروهى از بدترين افراد انسان پرداخته شده،گروهى كه شايد بدتر از آنان در ميان انسان ها يافت نشود كه درباره اوصاف آنها مى فرمايد:«مابسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم،آنها دل ها(و عقل هايى)دارند كه با آن چيزى درك نمى كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى بيند و گوش هايى دارند كه با آن نمى شوند.آنهاهمچون چهارپايانند،بلكه بدترند.آنها همان غافلانند، و لقد ذرانا لجهنم كثيرا من الجن والانس لهم قلوب لا يفقهون بها و لهم اعين لا يبصرون بها و لهم آذان لا يسمعون بهااولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون » (1) در اين آيه عامل نهايى بدبختى اين گروه دوزخى را«غفلت »شمرده است.غفلتى كه از ترك انديشه و نداشتن چشم باز و گوش شنوا حاصل شده و انسان را به مرحله اى حتى فروتر از چهارپايان سقوط مى دهد.زيرا اگر چهارپايان غافلند،استعداد غفلت زدايى راندارند،ولى اگر انسان با داشتن منبع آگاهى در غفلت غوطه ور شود،به طور قطع از چهارپايان هم كمترند. مفهوم آيه بالا اين نيست كه خدا گروهى را به اجبار به دوزخ مى فرستد،بلكه همان گونه كه در آيه با صراحت آمده،دوزخى شدن آنان از ناحيه خودشان است،چون به آنها عقل داده شده ولى به كار نمى بندند،چشم و گوش دارند،اما با آن حقايق رانمى بينند و نمى شنوند. پس هر چه هست از ناحيه خود آنها است،منتهى خداوند حكم مشروطى دارد و آن اين كه: كسانى كه استعدادهاى خدادادى را به كار نگيرند،سرنوشتشان آتش دوزخ است!و حصول اين شرط بستگى به اراده خود انسان دارد.

در دومين آيه سخن از كافران در آستانه رستاخيز است.در آن هنگام كه وعده خدانزديك مى شود،چنان وحشتى سراسر وجودشان را فرا مى گيرد كه چشمانشان ازحركت باز مى ايستد و در اين جاست كه فرياد آنها بلند مى شود كه:«اى واى!بر ما،ما ازاين صحنه در غفلت بوديم، بلكه ظالم و ستمگر بوديم، و اقترب الوعد الحق فاذا هى شاخصة ابصار الذين كفروا يا ويلنا قد كنا فى غفلة من هذا بل كنا ظالمين » (2) به اين ترتيب،اين گروه از كافران،عامل اصلى انحراف خويش را«غفلت »معرفى مى كنند،غفلتى كه آنها را به ظلم كردن به خويشتن و ديگران دعوت نموده و حتى به انبياء الهى و كتب آسمانى ظلم و ستم روا داشتند. آنان اين سخن را زمانى مى گويند كه لرزشى،سراسر جهان را فرا مى گيرد و نشانه هاى رستاخيز ظاهر مى شود و پرده هاى «غفلت »در آن شرايط هولناك كنار مى رود،در حالى كه تمام درهاى توبه و بازگشت بسته شده است. (3) «شاخصه »از ماده «شخوص »بر وزن «خلوص »در اصل به معنى خروج از منزل يا ازشهرى به شهر ديگر است و از آن جا كه انسان به هنگام وحشت شديد،چشم او ازحركت باز مى ايستد و به جايى خيره مى شود،به گونه اى كه گويى از حدقه بيرون مى آيد،به اين حالت «شخوص »گفته شده است.

/ 265