اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

10- اين بحث را با حديثى از لقمان حكيم پايان مى دهيم هر چند سخن در باره اهميت توكل و اثرات آن در زندگى مادى و معنوى انسانها بسيار فراتر از اينهاست، او به هنگام پند دادن به فرزندش فرمود: «يا بنى! توكل على الله ثم سل فى الناس، من ذا الذى توكل على الله فلم يكفه؟!; فرزندم! بر خدا توكل كن سپس از مردم بپرس آيا كسى هست كه توكل به خدا كرده باشد و خداوند او را بى نياز نكند و مشكل او را حل نكرده باشد»؟! (26) شكوه و عظمت اين فضيلت بزرگ انسانى يعنى توكل بر خدا در احاديث بالا به قدرى آشكار است كه ما را از هرگونه توضيح بيشترى بى نياز مى سازد، و به عكس از دست دادن توكل بر خدا و دلبستگى و وابستگى مطلق به ديگران صفت رذيله اى است كه انسان را از اوج عزت و افتخار و قدرت و استقلال به پايين مى كشد، و از او فرد ضعيف و ناتوانى مى سازد كه قادر بر هيچ كار مهمى نيست. بعد از بيان اهميت توكل در آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى در اينجا به سراغ تحليل هايى مى رويم كه ابعاد مختلف اين بحث را روشن مى سازد:

1- حقيقت توكل

همان گونه كه در آغاز بحث گفته شد توكل از ماده وكالت به معنى سپردن كارها به خدا و اعتماد بر لطف اوست، نه به اين معنى كه دست از تلاش و كوشش بردارد بلكه تا آنجا در توان دارد تلاش كند و منزلگاهها را يكى بعد از ديگرى با تمام توان بپيمايد، اما آنچه از توان او بيرون است به خدا واگذارد و از الطاف جليه و خفيه او مدد بطلبد!
يكى از علماى معروف اخلاق در تفسير توكل مى گويد: «توكل منزلى از منزلگاههاى دين و مقامى از مقامات اهل يقين است، بلكه آن از مفاهيم درجات مقربين است، از نظر مفهوم پيچيده و از نظر عمل سنگين است!»
دليل بر پيچيدگى مفهوم آن اين است كه توجه به عالم اسباب و اعتماد بر آنها نوعى شرك است، و از سوى ديگر بى اعتنايى به اسباب و جدايى كامل از آنها نيز نفى سنت و ايراد به شريعت است كه مردم را به آنها ترغيب نموده ».
سپس مى افزايد: «حقيقت توكلى كه در شرع اسلامى آمده همان اعتماد قلبى در تمام كارها بر خدا، و صرف نظر كردن از ماسوى الله است و اين منافات با تحصيل اسباب ندارد مشروط بر اينكه اسباب را در سرنوشت خود اصل اساسى نشمرد».
و در ادامه اين سخن مى افزايد: «مفهوم توكل آن گونه كه افراد نادان و احمق تصور كرده اند ترك فعاليت هاى جسمانى و تدبير عقلانى نيست كه اين جهل محض است، و در شريعت مقدس اسلامى حرام، چرا كه انسان مكلف به تحصيل معاش است از راههايى كه خدا به انسان نشان داده، از زراعت، تجارت و صنعت و غير اينها از طرق حرام... ولى با اين حال خداوند دستور داده كه به عالم اسباب دل نبندند و در آن غرق نشوند». (27)
در «المحجة البيضاء» در بحث حقيقت توكل چنين مى خوانيم: «توكل از درهاى ايمان است، و تمام ابواب ايمان داراى سه ركن است، علم، حالت، و عمل. علم ريشه آن است، و اعمال متوكلانه ميوه آن، و حالت و اخلاق درونى مصداق توكل است، سپس به شرح علمى كه ريشه توكل را تشكيل مى دهد پرداخته و نوع و مراحل توحيد را كه ريشه توكل است تشريح مى كند، و بعد از بيانات طولانى به حقيقت توكل مى رسد و آن را عبارت از اعتماد قلبى بر وكيل(كه در اينجا منظور خداوند متعال است) تفسير مى نمايد، و بعد به ثمرات اين حالت درونى پرداخته و آثار توكل را در حركات و سكنات انسانى برمى شمرد.

/ 265