4 - انكار وجود محمولي از راه قاعده فرعيه‏ - نقد برهان ناپذیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد برهان ناپذیری - نسخه متنی

عسکری سلیمانی امیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشتقاق به حمل اشتقاقي بر موضوع حمل مي ‏شود. از اين جهت فيلسوفان مسلمان اين قاعده را در حمل مواطاتي مطرح كرده‏اند.

بايد توجه داشت كه فيلسوفان مسلمان اين قاعده را به لحاظ محكي قضيه مورد بررسي قرار داده‏اند نه به لحاظ حاكي آن. هم‏چنين مراد از «محمول بالضميمه» محمولي است كه ضميمه و افزوده‏اي عيني بر موضوع داشته باشد، نه اين كه صرفاً مفهوم‏هاي موضوع و محمول مختلف باشند، لذا وجود را نمي ‏توان «محمول بالضميمه» دانست و بنابراين، قاعده فرعيه در بخشي از هليّات مركبه جريان دارد نه در همه هليّات مركبه، زيرا قاعده فرعيّه در هليات مركبه‏اي كه محمول آن از معقولات ثانيه فلسفي و به اصطلاح «خارج محمول» باشد، جاري نيست؛ چون وجودِ محمول در اين نوع از هليات مركبه بر فرض وجود موضوع، وجود ديگري نيست تا فرع وجود موضوع باشد.

4 - انكار وجود محمولي از راه قاعده فرعيه‏

يكي از شعارهاي بعضي از فيلسوفان غربي كه مبناي امتناع اثبات وجود خداوند است اين است كه وجود محمول نيست. خاستگاه اين اشكال نيز قاعده فرعيه است كه اكنون از آن سخن گفته‏ايم، منتها با اين تفاوت كه فيلسوفان اسلامي در مواجهه با اين مشكل يا قاعده را صادق ندانسته‏اند، و يا آن كه مجراي آن را در هليّات مركبه دانسته و هليّات بسيطه را تخصُّصاً از آن خارج دانسته‏اند، ولي برخي فيلسوفان اسلامي (1) در اين كه براي وجود اصالت يا ما به ازايي عيني قائل باشند سرباز زده‏اند.

اين نظريه با نظريه كانت در مورد تبيين نفي وجود محمولي ، توافق دارد، لذا فيلسوفان غربي - بر اساس آن‏چه در استدلال بر نفي وجود محمولي اقامه كرده‏اند - قاعده فرعيه و قواعدي شبيه قاعده فرعيه را پذيرفته‏اند و چون اين قاعده براي آن‏ها يقيني بوده به يك باره هليات بسيطه را از قضاياي حملي خارج كرده و آن‏ها را از قضاياي موضوع - محمولي به حساب نياورده‏اند. لذا بارنز در توجيه آن مي ‏نويسد:

اين جمله را در نظر بگيريد: «تئاتتوس وجود دارد». فرض كنيد كه اين جمله به شكل

1. همان، ص 18.

/ 219