ارزيابي توجيه باورهاي اولي ‏ - نقد برهان ناپذیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد برهان ناپذیری - نسخه متنی

عسکری سلیمانی امیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بنابراين، وجدانيّات علوم حضوري هستند و باور به آن‏ها به دليل اين كه در پيشگاه نفس با علم حضوري حضور دارند، باوري موجّه است و احتمال خطا وجود ندارد. به عبارت ديگر، مي ‏توان گفت كه درمورد وجدانيات حقيقتاً علم حصولي و علم حضوري يك چيزند؛ زيرا حقيقت علم حصولي كاشفيت اشياي خارجي است نه صرفاً صورتي كه در ذهن حاصل شده باشد، زيرا نه صرف واسطه واقع شدن بين لفظ و شي ‏ء و نه صورت بر گرفته از خارج، در حقيقت، علم حصولي دخالتي ندارد، آن‏چه مهم است حاكي بودن اين صور از خارج است حال اگر شيئي آينه خودش باشد، در اين صورت، باز هم علم است، چرا كه خود را نشان مي ‏دهد. پس از اين جهت كه خودش پيش نفس حاضر است، علم حضوري است و از اين جهت كه خودنمون است و خود را مي ‏نماياند، علم حصولي است. در نتيجه اين علم حصولي كه واقعاً همان علم حضوري است و فقط حيثيت و اعتبارش فرق كرده، موجَّه است و هيچ احتمال خلافي هم در آن نيست.

ارزيابي توجيه باورهاي اولي ‏

اوليّات به قضايايي گفته مي ‏شود كه صرف تصور دو طرف قضيه براي تصديق يا تكذيب آن كافي باشد. پيش‏تر گفتيم كه در ميان n مفهومي كه هر شخصي دارد، بالقوه با بيش از (2n2 بعلاوه 2z) قضيه و همين‏طور با بيش از (6n بعلاوه 2z) قضيه اوليه روبه‏رو است كه در مجموع مي ‏توان چنين گفت: (اوليّات 6n بعلاوه 2z).

اوليات را نيز مي ‏توان به چهار دسته تقسيم كرد:

1- اولياتي كه موضوع و محمول آن‏ها عين هم هستند، به عبارت ديگر، يا حمل شي ‏ء بر نفس هستند و يا سلب شي ‏ء ازنفس.

2- اولياتي كه حمل مجموع يا بعضي از اجزاي مفهومي شي ‏ء بر خودش يا سلب مجموع يا بعضي از اجزاي مفهومي شي ‏ء از خودش هستند.

3- اولياتي كه موضوع همان موضوع در 1 و 2 و محمول، نقيض محمول 1 و 2 باشد يا بالعكس، و بر يك ديگر حمل يا سلب شوند.

4- اولياتي كه موضوع و محمول از جهت مفهومي متغاير باشند - يعني اشتراك مفهومي نداشته باشند، نه اين كه تناقض مفهومي داشته باشند - و بر يك ديگر حمل يا سلب شوند.

هر كس كه به اين چهار دسته قضاياي اولي توجه كند؛ يعني موضوع و محمول را تصور نمايد، صدق يا كذب آن را باور مي ‏كند. توجيه او بر اين باور بداهت و اوليّت اين قضايا است؛ يعني توجيه آن همراهش هست؛ اين نوع قضايا درواقع، خود توجيه‏اند. البته وضوح اين چهار دسته به يك اندازه نيست، بلكه برخي وضوح بيش‏تري دارند. واضح‏ترين آن‏ها دسته اول، يعني صدق حمل شي ‏ء بر نفس و كذب سلب شي ‏ء از نفس است، هر چند در ميان اين دو، صدق حمل شي ‏ء بر نفس واضح‏تر و مقدم بر كذب سلب شي ‏ء از خودش است؛ يعني مثلاً باور به صدق قضيه «انسان انسان است» مقدم بر باور به كذب قضيه «انسان انسان نيست» مي ‏باشد.

وضوح دسته دوم از دسته اول كم‏تر است، زيرا در اين‏جا ميان موضوع و محمول اختلاف به اجمال و تفصيل مفهومي وجود دارد؛ مثلاً وضوح قضيه «انسان حيوان ناطق است» كم‏تر از قضيه «انسان انسان است» مي ‏باشد، زيرا در دسته دوم به گونه‏اي ميان موضوع و محمول اختلاف است. در يك تقسيم بندي ديگر اين دو دسته را مي ‏توان به تحليلي و خود متناقض تقسيم كرد. اولي الصدق‏هاي اين دو دسته تحليلي و اولي الكذب‏هاي اين دو دسته خود متناقض‏اند.

اما وضوح دسته سوم از دو دسته قبلي كم‏تر است، در اين دسته نقيض موضوع يا نقيض جزء موضوع، محمول قرار مي ‏گيرد و بر آن حمل و يا از آن سلب مي ‏شود كه در صورت حمل، عقل با صرف تصور موضوع و محمول حكم به كذب آن مي ‏كند (اولي ‏الكذب)، و در صورت سلب يكي از آن دو از ديگري عقل بي ‏درنگ حكم به صدق آن مي ‏كند.

(اولي الصدق)

/ 219