در فلسفه اسلامي به خصوص از زمان ملاصدرا به بعد وجود را به وجود رابط و وجود مستقل يا في نفسه و يا محمولي تقسيم كردهاند. علت نام گذاري قسم دوم به وجود محمولي ، اين است كه مي توان قضيهاي ساخت كه محمول آن موجود و موضوع آن موصوفِ همين وجود باشد. همچنين معتقدند كه در هليات بسيطه بينموضوع و محمول در خارج ربط و نسبتي نيست، زيرا ارتباط بين شي ء و خودشبي معنا است؛ يعني در خارج يك چيز بيشتر نداريم و اين ذهن انسان است كه ميان وجود و ماهيت آن تفكيك قائل شده و وجود شي ء را به شي ء نسبت مي دهد و مثلاً مي گويد: «سرخي موجود است»، لذا گفته مي شود وجود و ماهيت - در آن چيزهايي كه داراي ماهيتاند - در خارج يك چيزاند، ولي در ذهن وجود زايد بر ماهيت است.
11 - زيادت وجود بر ماهيت
فيلسوفان و متكلمان اسلامي بر اين باوراند كه وجود و ماهيت - در اشيايي كه داراي ماهيت هستند، به استثناي خداوند كه ماهيت ندارد - در خارج يك چيزاند، بنابراين، وجود زايد و عارض بر ماهيت نيست هرچند در ذهن مي توان اين دو را از هم جدا كرد.ولي برخي متكلمانِ (از اشاعره) معتقدند كه وجود در ظرف ذهن هم عين ماهيت است؛ مثلاً وقتي گربهاي را تصور كرده و ماهيت آن را به وجود ذهني در مي يابيم، همان طور كه ماهيت گربه در خارج جداي از وجود آن نيست، در ظرف ذهن نيز صورت گربه جداي از وجود ذهني آن نمي باشد، زيرا تصور چيزي به معناي وجود ذهني دادن به همان چيز است. التزام به اين نظريه موجب از بين رفتن اشتراك معنوي ميان وجودها و قول به اشتراك لفظي مفهوم وجود مي شود؛ مثلاً وجودِ زيد به معناي