5 - باورهاي پايه در قياس - نقد برهان ناپذیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد برهان ناپذیری - نسخه متنی

عسکری سلیمانی امیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


هيچ يك از قضاياي (1)، (2) و (3) تحليلي نيستند، ولي در عين حال، عقل تنها با تصور موضوع و محمول به آن‏ها مي ‏رسد. ممكن است بعد از اين كه قضاياي (1)، (2) و (3) را به دست آورديم، نيم دايره را به دو پاره خط مستقيم و منحني متقاطع در دو نقطه متمايز تعريف كنيم، ولي همان‏طور كه ديديم ما با نداشتن اين تعريف به اين حكم رسيديم.

بنابراين، دسته چهارم از اوليّات قضايايي هستند كه محمول قضيه نه خود موضوع است و نه جزء مفهومي آن و نه نقيض هر يك از آن دو، بلكه مفهومي است مغاير با موضوع و عقل صرفاً با تصور نسبت بين آن دو، به علم مي ‏رسد.

5 - باورهاي پايه در قياس

باورهاي پايه باورهايي ‏اند كه باورهاي نظري به نحو مستقيم يا غير مستقيم بر آن‏ها مبتني ‏اند، خصوصيت باورهاي پايه در قياس اين است كه نياز به استدلال ندارند، والاّ باورهاي پايه نخواهند بود، اما بايد توجه داشت كه هر دو مقدمه قياس در علوم نمي ‏تواند از باورهاي حسي يا وجداني باشد، زيرا اين باورها شخصي ‏اند، در حالي كه حداقل يكي از دو مقدمه قياس بايد از اوليّات كلي باشد و يا منتهي به آن‏ها شود. اين كه هر دو مقدمه قياس از اوليات باشد كاملاً معقول است، ولي آيا هر دو مقدمه قياس مي ‏تواند از هر دسته‏اي از اوليات چهارگانه باشد؟ در پاسخ بايد گفت: در قياس از آن جهت كه قياس است شرط نيست كه مقدماتش از چه دسته‏اي از اوليات باشد، منتها بحث ديگري كه بايد بدان توجه داشت اين است كه آيا باورهاي نظري مي ‏تواند از هر دسته‏اي از اوليات به دست آيد؟

بايد بگوييم اگر دو باور از سنخ دسته اول و دوم باشند مجهولي از طريق قياس معلوم نمي ‏شود، زيرا از تكرار حمل شي ‏ء بر خودش جز حمل شي ‏ء بر خودش نتيجه نمي ‏شود. هم‏چنين اگر محمول در دو مقدمه از اجزاي مفهومي موضوعاتشان باشند چيزي جز قضيه تحليلي نتيجه نمي ‏شود. لذا در منطق گفته‏اند كه نبايد در برهان هر دو مقدمه از محمولات ذاتيه باشد، زيرا قبل از قياس نتيجه معلوم خواهد بود؛ مثلاً در قياس «انسان حيوان است، حيوان جسم نامي متحرك بالاراده است انسان جسم نامي متحرك بالاراده است»، نتيجه از قبل معلوم است شبيه همين بيان را مي ‏توان در مورد دسته سوم اوليات نيز ذكر كرد، لذا مهم دسته چهارم است كه دو مقدمه قياس مي ‏تواند از دسته چهارم اوليات باشد. پس به‏طور كلي ، مي ‏توان گفت كه دست كم يكي از دو مقدمه قياس بايد از دسته چهارم اوليات باشد و يا به آن برگردد و مقدمه ديگر مي ‏تواند حسي يا وجداني و يا هر يك از اوليات باشد. پس سنخ چهارم اوليّات نقش بديع و منحصر به فردي را در استنتاج ضروريات از بديهيات ايفا مي ‏كند.

ارزيابي توجيه باورهاي مبتني برپايه

گفتيم كه يكي از راه هايي كه ما را به باور مي ‏رساند قياس است و باوري كه از قياس به دست مي ‏آيد از جهت استنتاج موجَّه است، ولي از آن‏جا كه ممكن است مقدمات قياس موجَّه نباشند و يا به طور قطعي موجَّه نباشند، باور به نتيجه هم نمي ‏تواند به‏طور قطعي موجَّه باشد. از اين رو، اگر مقدمات موجَّه باشند، باور به نتيجه نيز موجَّه خواهد بود. هم‏چنين گفتيم كه هميشه يكي از دو مقدمه قياس از دسته چهارم اوليات است، اگر مقدمه ديگر قياس از اوليات و يا از وجدانيات باشد، آن باور قطعاً موجَّه است، اما اگر مقدمه ديگر آن از حسيّات باشد، گرچه باور به نتيجه موجَّه است، اما توجيه آن قطعي نيست و احتمال خلاف منطقاً ناممكن نيست. بنابراين، زماني نتيجه در هر قياسي به طور قطع موجَّه است كه اولاً، هيچ مقدمه حسّي نداشته باشد و ثانياً، مقدمه عقلي آن يا از اوليات باشد و يا به اوليات برگردد.

/ 219