فصل چهارم: ظهور سياقى - اهل بیت در آیه تطهیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اهل بیت در آیه تطهیر - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل چهارم: ظهور سياقى

توجيه خطاب در آيه تطهير به اهل بيت كه اهل كساء هستند، هيچ گونه مخالفتى با سياق آيات ندارد و بدون كوچك ترين برخورد و يا شبهه اى با آن موافق و هماهنگ است. در توضيح اين مطلب چند نكته را بيان مى كنيم:

الف) وقتى سياق و نظم مى تواند دليل و حجت باشد كه بدانيم گوينده از آغاز تاپيان سخن در صدد بيان يك موضوع است تا بخشى از سخن وى قرينه بخش ديگر باشد. در اين صورت اگر مطلبى آمد كه با آن مخالفت داشت، مخالف باظهور سياقى بوده، موجب اخلال به جنبه بلاغى و بيانى كلام خواهد بود.

ب) هرگاه معلوم شود كه گوينده در صدد بيان يك موضوع واحد نيست،بلكه چند مساله متعدد و مختلف از نظر احكام و موضوع را برمى شمارد،هرچند تحت يك هدف كلى و جامع - مثل شريعت يا دين - قرار مى گيرد، همين خود مى تواند توجيه گر بيان او بوده، بين موضوعات گوناگون جمع ومسائل مختلف آن را به هم ربط دهد. اين صورت بيان موضوعات مختلف نه مخالف با ظهور سياقى است و نه موجب اخلال به جنبه بلاغى و بيانى كلام، مگر اين كه متعرض مساله اى شود كه تحت آن هدف كلى، عام و جامع داخل نمى شود. همان طور كه روشن است در اين صورت هم مخل به بلاغت كلام است و هم مخالف با ظهور سياقى آن.

ج) وحدت سياق، مستلزم وحدت موضوع و حكم نيست; زيرا ممكن است،شيوه بيان ايجاب كند كه گوينده بعضى از جنبه هاى ديگر مساله مورد نظر راهم، اگرچه از نظر طبيعت و ماهيت با آن اختلاف داشته باشد بيان كند. ازامام باقرعليه السلام روايت شده كه فرمود: «هيچ چيزى مانند قرآن از عقل و قياس انسان، به دور نيست، چه اول يك آيه درباره چيزى است و آخر آن درباره چيز ديگر و سخن متصلى است كه قابل تصرف به چندين وجه مى باشد.» (1) .

امام صادق عليه السلام فرمود:

«اى جابر! همانا كه قرآن باطنى دارد و باطن آن، ظاهرى و هيچ چيزى مثل آن از عقل و قياس مردم به دور نيست; زيرا اول آيه درباره يك چيز،وسط آن درباره چيز ديگرى و آخرش درباره چيز سومى فرود مى آيد،در حالى كه كلامى متصل و قابل تصرف به چندين وجه است.» (2) .

آنچه جلب نظر مى كند اين است كه مثالى كه امامان عليهم السلام در اين باره بيان فرموده اند همان آيه تطهير است كه فعلا مورد بحث ماست. از امام باقرعليه السلام روايت شده كه فرمود: «از عقل و قياس مردمان چيزى دورتر از تفسير قرآن نيست. چه اول آيه درباره يك چيز، وسط آن درباره چيزى و آخرش درباره چيز ديگرى فرود مى آيد. سپس فرمود: انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا. پس فرمود: از پليدى جاهليت.» (3) .

ليكن اين بدان معنا نيست كه يك وجه عام و كلى نباشد تا آن موضوعات گونان گون در آن داخل شوند.

اينك و با توجه به مطالبى كه پيش از اين بيان كرديم روشن مى شود كه آيه تطهير از نوع اول است; زيرا اين آيات براى مخاطب ساختن پيامبرصلى الله عليه وآله فرود آمده و از او مى خواهد كه به منظور حفظ بيت نبوى، بعضى اوامر ونواهى خداوندگار را به همسرانش برساند. از سوى ديگر مى توان قسم دوم راهم بر اين آيه تطبيق داد. اين در صورتى است كه بدانيم جامع عام و كلى كه همان حفظ اهل بيت عليهم السلام است، صدور اوامر و نواهى يى را براى زنان پيامبرصلى الله عليه وآله طلبيده است و كلام نيز متصل بوده سياق و نظم واحدى دارد.

/ 89