گفته اند: اين تعبير از باب تغليب است، چه مذكر بر مؤنث غلبه كرده است. (11) اما اين استدلال بنا به دلايلى نا تمام است. الف) هنگامى مى توان تغليب را پذيرفت كه محرز شود هيچ يك ازدو طرف در نظر گوينده خصوصيتى ندارد و او در شمول حكم، همگان رااراده كرده و از سوى ديگر قرينه اى هم بر خلاف آن وجود نداشته باشد، امادر مساله مورد بحث نه تنها براى ما محرز نشده كه وى خواهان شمول حكم است، بلكه قراين و شواهد چندى مبنى بر تمايز بين دو طرف در دست داريم.در اين باره روايات صحيح و صريحى كه در انحصار اهل بيت در اصحاب كساء آورديم و بخش عمده آن بر خروج زنان پيامبرصلى الله عليه وآله از دايره شمول صراحت داشت كافى است. (12) . ب) علامه مجلسى در رد اين استدلال مى گويد: «خطاب زنان پيامبرصلى الله عليه وآله سرشار از سرزنش، عتاب و تهديد است، اما خطاب اهل بيت آراسته به انواع مهربانى، نوازش و مبالغه در اكرام و بزرگ داشت است. پس با دقت نظرتباين كامل بين اين آيه و آيات پيش و پس از آن بر كسى پوشيده نمى ماند.» (13) . ج) ما بيان كرديم كه اگر هم بپذيريم كه مراد از بيت، همان خانه مسكونى است، باز اصل صدق عنوان «اهل بيت » بر زنان پيامبرصلى الله عليه وآله اشكال دارد.دانستيد كه منظور در اين جا بيت رسالت و نبوت است و نه خانه مسكونى.اگر هم به فرض بپذيريم كه منظور، خانه مسكونى است، خواهيم گفت:- هم چنان كه از ملاحظه بعضى از روايت هاى حديث كساء روشن مى شود -منظور خصوص خانه اى است كه رسول خداصلى الله عليه وآله، اهل كساء را در آن جمع كرد، آن جا كه اين آيه شريفه درباره آنان فرود آمد. بنابراين «ال » در «البيت »براى عهد خارجى است. با اين توضيح راز اين فرموده خداوند متعال روشن مى شود كه خطاب به زنان فرمود: «بيتكن »، اما در اين جا فقط به «اهل البيت »تعبير كرده است. پيش از اين آمد كه سياق و نظم آيات هم با اين مطلب هماهنگ است كه مراد از اهل بيت، خصوص اصحاب كساء هستند و لذا نيازى به ادعاى تغليب و ديگر ادعاها نيست.