د) توجيه نادرست - اهل بیت در آیه تطهیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اهل بیت در آیه تطهیر - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

د) توجيه نادرست

ملاحظه ديگرى كه يكى از نويسندگان در اين جا ثبت كرده اين است كه حديث ام سلمه و ابوسعيد با اين حقيقت تصادم دارد كه آيه تطهير، يك آيه مستقل نيست، بلكه بخشى از يك آيه است. پس چگونه يك جزء آيه مى تواند در يك امر و مناسبت نازل شود و جزء دوم آن ناظر به آن مناسبت نباشد و متعرض آن مساله نشود...؟ حق اين است كه گفته شود اين شمول(شموليت اهل كساء) يا حصر، با استناد به اين جمله قرآنى و سياق و شرايطنزول آن درست نيست. (7) .

آنچه كلام او را توجيه مى كند احاديث منسوب به پيامبرصلى الله عليه وآله است كه اگرصحيح باشد، قصد تعميم مدلول اين جمله قرآنى را دارد تا افزون برزنان پيامبرصلى الله عليه وآله چهار تن پاكيزه: على، فاطمه، حسن و حسين را هم در بر گيرد. (8) .

ما در اين جا چند نكته را بيان مى داريم:

1. در وجود جمله هاى معترضه و نيز التفات در قرآن ترديدى نيست.هدف از اين التفات بيان چيزى است مربوط به همان موضوعى كه سايرفقرات قبلى و بعدى آيه به بررسى آن پرداخته است. با توجه به اين وجه جايى براى ملاحظه وى مبنى بر اين كه آيه تطهير، آيه مستقلى نيست، بلكه جزئى از يك آيه است باقى نمى ماند.

2. پيش از اين بيان كرديم كه سياق آيات، سخن با پيامبرصلى الله عليه وآله و بيان كرامت اهل بيت اوست. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله با آن اوامر و نواهى همسرانش را موردخطاب قرار داده يا خطاب الهى از باب التفات متوجه زنان او شده و با بيان مطالبى آنان را مورد خطاب قرار داده كه در تعظيم و تكريم مقام اقدس نبوت مدخليت دارد. سپس برگشته تا كلام را در بيان آنچه كه در آغاز شروع نمودبه پايان رساند. اين امر - بنا به هر دو تقدير - موجب هيچ گونه مخالفتى باسياق آيات نمى شود. ما اين مطلب را پيش از اين توضيح داديم. از انحصارمقصود از اهل بيت در اصحاب كساء هيچ گونه معذورى پيش نمى آيد، نه ازحيث مخالفت با سياق و نه از حيث شرايط نزول آيه مباركه.

3. سخن اين مرد به وجود شكى در صحت حديث كساء اشاره مى كند.درحالى كه ما پيش از اين آورديم كه در صحاح سته و ديگر كتاب هاى مهم آمده و از روايات متواتر است. اگر جايز بدانيم كه بر اين حديث شك وترديد وارد شود، پس از اين به كدام حديث مى توان اعتماد كرد؟! و چگونه هم كيشان وى رضايت مى دهند كه در احاديث صحيح مسلم، جامع الصحيح ترمذى، مسند احمد بن حنبل و ديگران تشكيك كند؟!

4. اگر قرآن دال بر چيزى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله از عبارت اهل البيت مى خواهد و بيان فرموه، توجيه اين مرد بى معناست و اگر دال بر آن نيست،ولى پيامبرصلى الله عليه وآله خواسته كه مدلول آن را تعميم بخشد، بايد گفت كه اين غيرممكن است; زيرا دلالت امرى است واقعى و به صرف خواست و محبت وى،از سوى مردم تحقق نخواهد يافت، مگر اين كه منظور اين باشد كه پيامبرصلى الله عليه وآله قصد داشت از راه تنزيل و مجاز، دايره حكم قرآنى را توسعه دهد و اشخاصى را كه در حقيقت از اهل بيت نيستند از آنان شمارد. اگر منظور اين باشد پيش از اين آورديم كه عكس آن درست است; زيرا كلمه اهل بيت جز با نوعى مجاز گويى بر زنان پيامبرصلى الله عليه وآله صدق نمى كند.

5. رواياتى كه در فصل دوم بخش اول تقديم داشتيم بيان كرد كه پيامبرصلى الله عليه وآله مى خواست زنانش را از اهل بيت نفى كند. بنابراين، بر اين نويسنده بود كه با توجه به آن مدعى شود كه پيامبرصلى الله عليه وآله مى خواست معانى قرآنى را تغيير داده، دلالت آيات را از وجه اصلى آن بگرداند; خصوصا كه روايات مورد نظر اين نويسنده بر حسب تصريح خود وى خصوص احاديث ام سلمه و ابوسعيد خدرى بوده است ومقتضاى اين احاديث آن است كه ما بيان كرديم نه آنچه وى گفته است.

و) پيامبرصلى الله عليه وآله براى تطهير آنان دعا كرد.

ابن تيميه و ديگران گفته اند: مضمون اين احاديث اين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله براى آنان دعا كرد كه خداوند پليدى را از آنان ببرد و آنها را پاكيزه گرداند. (9) نهايت اين كه پيامبرصلى الله عليه وآله پس از نزول آيه براى آنان دعا كرده باشد كه ازپرهيزگارانى باشند كه خداوند پليدى را از آنان زدوده و آنها را پاكيزه گردانده است، لذا رسول خداصلى الله عليه وآله دوست داشته كه آنان را در آيه اى داخل كندكه همسرانش مورد خطاب آن هستند. بنابراين، دعايى است خارج از قرآن وبى ارتباط با آن. (10) .

بنا به تعبير دهلوى اين دليل صريحى است كه نزول آيه فقط درباره زنان پيامبرصلى الله عليه وآله بوده است. پيامبرصلى الله عليه وآله با دعاى مبارك خود اين چهار تن رحمهم الله را در آن كرامت داخل كرده است و اگر آيه درباره آنان فرود آمده بود نيازى به دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله نبود. چرا پيامبرصلى الله عليه وآله تحصيل حاصل مى كرد؟ به همين دليل است كه ام سلمه را در اين دعا شريك مى كند با اين كه مى داند اين دعا در حق وى تحصيل حاصل است. (11) و بنا بر تعبير آلوسى، اگر اراده، اراده تكوينى باشد، اين دعا بى معناست. (12) .

ما در اين جا چند نكته را بيان مى كنيم:

1. اين گفته وى كه اگر اين آيه درباره اهل كساء نازل شده بود، نيازى به اين دعا براى آنان نبود; چه اين دعا تحصيل حاصل است، گفته نادرستى است;زيرا فايده دعا، استمرار و تداوم اين تطهير در آينده است. بنابراين، هيچ اشكالى ندارد كه اين آيه درباره اهل كساء فرود آمده باشد كه از اول ازهرگونه پليدى پاكيزه بودند و پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله هم براى آنان دعا فرموده تا درآينده نيز اين طهارت تداوم يابد. ممكن است فايده اين دعا، زيادت مراتب ودرجات خلوص و پاكيزگى آنان و تعميق و ترسيخ آن به صورت قوى تر وكامل تر باشد. ممكن است كه فايده آن هر دو مساله باشد.

2. علامه مجلسى رحمه الله مى گويد: «بنا بر آنچه كه در بعضى از روايات آمده اين آيه پس از دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله براى آنان فرود آمده است.» (13) .

3. در پاسخ به آلوسى كه گفت: اگر اراده، اراده تكوينى باشد، اين دعابى معناست، بيان مى داريم: اگر اراده، اراده تشريعى هم باشد، باز نيازى به دعانيست; زيرا معنا ندارد كه آن حضرت صلى الله عليه وآله بگويد: خدايا! خاندانم را مشمول اوامر و نواهى خود قرار ده و اگر به اوامر و نواهى تو عمل كردند، آنان را ازآثار مخالفت با اوامر و نواهى خود دور گردان. هر كس كوچك ترين فهمى داشته باشد چنين دعا نمى كند تا چه رسد به عقل كل، مدير كل و امام كل.

4. ابن تيميه هم كه آن گفته را بر زبان آورده، حديث كساء را صحيح دانسته و بيان كرده كه مسلم و احمد [بن حنبل] آن را روايت كرده اند. دراين جا چند نكته را بيان مى داريم:

الف) كسانى كه ابن تيميه آنان را نام برده علاوه بر اين كه حديث كساء راروايت كرده اند، بيان داشته اند كه رسول خداصلى الله عليه وآله هنگامى اين آيه را خواند كه اهل كساء را جمع كرده بود، نه اين كه به مضمون آيه براى آنان دعا فرمود.بعضى از اينان تصريح كرده اند كه آيه در اين مناسبت نازل شد. ده ها منبع ديگر هم به همين مطلب تصريح كرده اند; بدان جا مراجعه نماييد.

ب) شخص ابن تيميه همان متنى را برگزيده كه در آن تصريح شده اين آيه در همين مناسبت نازل شد، (14) اما آن گاه كه درصدد اعتراض و مناقشه برمى آيد،متن ديگرى را مورد اعتراض قرار مى دهد كه به گمان وى در رسيدن به هدف وى كه ناشى از ناصبى گرى، كينه توزى و عداوت با على عليه السلام، خاندان و شيعيان اوست; يعنى برگراندن هرگونه فضيلتى كه از آن ايشان است به دشمنان وبدخواهانشان مفيد است.

5. حتى اگر پيامبرصلى الله عليه وآله آن گونه براى شان دعا فرموده و اصلا آيه تطهيرنازل نشده بود، باز خداوند سبحان فرموده: «ادعونى استجب لكم » حال آياگمان مى رود كه خدا دعاى پيامبرش را رد كند و او را ناكام سازد، در حالى كه خود اينان اعتراف كرده اند كه پيامبرصلى الله عليه وآله مستجاب الدعوه بود. (15) حال كه خداوندسبحان دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله را پذيرفته است، پس صحيح است كه بگوييم: خداوندپليدى را از اصحاب كساء زدوده و آنان را پاكيزه گردانيده است و اين كه پيامبرصلى الله عليه وآله اين تعبير را برگزيده، همان گونه كه روشن است بدان اشاره دارد.

6. دهلوى سخن خود را نقض كرده مى گويد: «... ليكن محققان اهل سنت عقيده دارند كه اگر چه اين آيه درباره زنان پاكيزه پيامبرصلى الله عليه وآله فرود آمده، امابه حكم اين كه عموميت لفظ معتبر است نه خصوصيت سبب، همه اهل بيت در اين بشارت داخل هستند و دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله در حق اين چهار تن با توجه به خصوص سبب بوده است.» (16) .

7. اما اين كه گفت: آيه تطهير در اراده زنان صراحت دارد، ليكن پيامبرصلى الله عليه وآله دوست داشت كه اصحاب كساء را در ضمن آنان داخل كند...; پيش از اين آورديم كه نه تنها سياق آيات از اراده اصحاب كساء بدون زنان پيامبرصلى الله عليه وآله ابا ندارد، بلكه انسجام و مناسبت بيش ترى دارد تا اين كه زنان مخاطب باشند. ما اين مطلب را در بخش اول كتاب توضيح داديم.

8. در اين جا اين سؤال پيش مى آيد كه چرا رسول خداصلى الله عليه وآله دوست داشت كه فقط اين اشخاص را در اهل بيت داخل كند؟ اگر اين كار به خاطر قرابت نسبى آنان بود، بايد دانست كه افرادى بودند كه از اين جهت از بعضى از اينان به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك تر بودند

و يا افرادى در همين رتبه قرار داشتند - چنان كه پيش از اين آورديم - پس چرا آنان را نياورد؟ علاوه بر اين كه ماپيامبر اكرم صلى الله عليه وآله را بالاتر از آن مى دانيم كه حركات و مواضعش ناشى ازتعصبات قومى و خويشاوندى باشد. اگر اين اقدام پيامبرصلى الله عليه وآله به واسطه خصوصيتى در اينان بود، حال اگر اين خصوصيت در زنانش هم موجود بودمثل معاشرت، چنان كه ادعا كرده اند، پيش از اين آورديم كه معاشرت موجب اين مدال عظيم و اين تكريم و گرامى داشت مهم نمى شود; و اگر اين خصوصيت در زنانش موجود نبود، مثل عصمت و برگزيده خدا بودن، به مقتضاى اين خصوصيت، زنان از مفاد آيه خارج مى شوند.

/ 89