ياوه گويى مستشرقان بيگانه - مصونیت قرآن از تحریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصونیت قرآن از تحریف - نسخه متنی

محمد هادی معرفت؛ ترجمه: محمد شهرابی فراهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چه شده است كه در عصر حاضر مردمى متمدن , بى پروا و كوركورانه از آنان پـيـروى كـرده درنتيجه , يك امت اسلامى بزرگ و ريشه دار را به گناهى متهم مى كنند كه از آن بـيـزارنـد .خـداونـد مـتـعـال مـى فـرمـايـد: قـالـ مترفوها انا وجدنا آباءنا على امة وانا على آثارهم مقتدون ((171)) , ثروتمندان مست و مغرور آن (شهرها) گفتند: ما پدران و نياكان خود را بر آيينى يافتيم و به آثار آنان اقتدا مى كنيم .

از جـمله نويسنده زبردست , استاد رافعى همان تهمتهاى نياى دروغپرداز خود ابن حزم ظاهرى را تكراركرده , مى گويد: شيعه اماميه قائل به تحريف قرآنند .پيداست اين دروغپردازى از يك تعصب خـشـك و كـور سـرچـشـمـه مـى گـيـرد كـه فـانـها لاتعمى الابصار ولكن تعمى القلوب التى فى الصدور ((172)) , چشمها كور نيستند, ولى قلبهاى درون سينه ها كورند.

او مى نويسد: اما رافضى ها ـخداوند رسوايشان سازدـ هميشه گمان داشته اند كه قرآن دچار تبديل و دگـرگـونـى گـشـتـه , افـزايش و كاهش يافته و از جايگاه اصلى خود تحريف شده است و نيز مى پندارند كه امت اسلامى همين كار را در مورد احاديث و روايات نيز مرتكب شده است .

اينها همه از پـنـدارهـاى شيخ و عالمشان هشام بن حكم بوده كه ديگران هم از روى نادانى و حماقت از وى پيروى كرده اند ((173)) .ايـن هـمـه نـاسـزا و دشنامهاى زننده سزاوار نبود از قلم نويسنده اى اديب تراوش كند مگر اين كه شيطان بر او چيره گردد و ياد خدا را از دلش بربايد كه از اين بليه بايد به خدا پناه برد و فرجام نيك مخصوص پرهيزكاران است .

ولاحول ولاقوة الا بالله العلي العظيم.

ياوه گويى مستشرقان بيگانه

اگـر مـسـلمانان حرمت خويش پاس داشته , اتحاد همه جانبه خويش را حفظ كرده بودند, دشمنان خيانت پيشه نمى توانستند از شكاف موجود بهره بردارى كرده در گسترش آن بكوشند.

آرى ! چـرنـدهـاى كـسانى همچون ابن حزم از ديرزمان و دشنامهاى افرادى مانند رافعى در عصر حـاضـر, بـه بـيـگـانگان جرات داده تا تهمتها را متوجه طايفه هاى مسلمانان كنند, بويژه متعرض قرآن كريم , يعنى مقدسترين پايه در زندگى مسلمانان شده و آن را هدف تيرهاى زهرآگين خود قراردهند.

از جـمـلـه مـسـتشرق معروف , علامه گلدزيهر تمام تلاش خود را به كار برده تا از ارزش معجزه بـزرگ (قـرآن كـريـم ) بـكاهد .وى پديده اختلاف قرائتها را دستاويزى قرارداده براى اثبات وجود اخـتـلاف و چندگانگى در وحى الهى (كه از آسمان فرودآمده ) تا به خيال خام خود, اطمينان به وحى آسمانى و نسخه اصلى قرآن را ازبين ببرد.

در پيشگفتار كتابش مى نويسد: هيچ كتاب تشريعى كه به اعتقاد قلبى يك گروه دينى , نص منزل يـا وحى آسمانى باشد وجودندارد, آن هم نصى كه از ديرزمان ثابت مانده , از پريشانى و بى ثباتى به دور مانده باشد, همان طور كه نص قرآن نيز به اين سرنوشت گرفتار شده است ((174)) .

/ 124