مهمترين دليل قائلان به تحريف - مصونیت قرآن از تحریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصونیت قرآن از تحریف - نسخه متنی

محمد هادی معرفت؛ ترجمه: محمد شهرابی فراهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و جابربن يزيد جعفى خودش ثقه و مورد اطمينان است , ولى ابن غضائرى مى گويد: بيشتر افرادى كه از او روايت مى كنند ضعيفند .

نجاشى هم مى نويسد: گروهى از وى روايت كرده اند كه ناسالم و ضعيف شمرده شده اند, خودش هم ناخالص و آلوده بوده است .علامه مى گويد: در مورد روايات عمروبن شمر از جابر جعفى بايد توقف نمود ((437)) .ظاهرا مصيبت از ناحيه عمروبن شمر دامنگير شده و هموست كه اين حديث را بر زبان جابر جعفى بسته است .سـالـم پـسر عبداللّه بن عمر, از فقهاى هفتگانه مورد توجه مدينه بود و مادرش دختر يزدگرد ـاز اسراى فارس ـ بود كه امام اميرالمومنين (ع) او را به ازدواج عبداللّه درآورد ((438)) .

خـيـلـى سـوال انـگـيـز اسـت , چرا عمروبن شمر اين حديث را از زبان نواده عمربن خطاب جعل كرده است ؟! ديـگـر سندهايى كه نورى ـدر اين زمينه ـ بر آن اعتمادكرده به همين ضعف و سستى است , لذا با تكرار آن , كلام را طولانى نمى كنيم .بـنـابـراين , كاخ پوشالينى كه بر اين بنياد سست و در حال ريزش بناشده هيچ ارزش علمى ندارد, هـمـچـنـان كـه ايـن مـطلب نيز ثابت نشده كه نام مبارك امامان [ به طور كامل در كتب عهدين آمده باشد .

خدايا! آيا اين جز يك ادعاى پوچ است ! بايد بر حال كسانى چون محدث نورى افسوس خورد كه پس از صرف قسمت عمده اى از عمرشان در راه خدمت به دين خدا و ترويج ولايت خاندان سيدالمرسلين , به دامن يهوديان پليد پناه ببرند تا يـك فضيلت مقدس ملكوتى را ثابت كنند, با اين كه آن فضيلت , هيچ نيازى به كمك گرفتن از آن آستانه هاى ناپاك و آلوده ندارد.

امـيدواريم او مصداق اين گفتار خداوند متعال نباشد كه فرمود: الذين ضل سعيهم فى الحيوة الدنيا وهـم يحسبون انهم يحسنون صنعا ((439)) , آنها كه تلاششان در زندگى دنيا گم (و نابود) شده , با اين حال مى پندارند كار نيك انجام مى دهند.

10ـ دهـمين دليلى كه محدث نورى براى اثبات تحريف , اقامه نموده , موضوع اختلاف قرائتهاست , مـى گـويد: بى ترديد, قاريان در بسيارى از حروف قرآن و شكل كلمات آن اختلاف دارند, با اين كه قـرآن بـه يك حرف نازل شده و هيچ گونه تغيير و اختلافى نداشته است

, ولى برخى از اين قرائتها, بلكه بيشتر آنها در قرآن حاضر منعكس شده و چون اين قرائتها با قرائت اصلي نازل شده از سوى خدا مـطابق نيست , پس خود اين قرآن نيز با آنچه به عنوان معجزه بر پيامبر خدا (ص) نازل شد به طور كامل مطابق نيست , و مقصود ما [از تحريف ] همين است .

وى مـى افـزايـد: اين دليل ـهرچندـ كم شدن يك سوره , بلكه آيه و حتى كلمه اى را ثابت نمى كند چـون اخـتـلاف قاريان به اين اندازه نمى رسد, ولى مى توان مساله را با عدم قول به فصل ((440)) تمام كرد ((441)) .

پيش از اين درباره قاريان و قرائتها به طور مفصل بحث كرديم و گفتيم موضوع قرائتها ـكه ممكن است در آن اختلاف باشدـ با مساله متواتربودن قرآن فرق مى كند و ارتباطى به هم ندارند, چراكه قـرآن چـيـزى است و قرائتها چيز ديگر .

قرآن نصى است كه به عنوان معجزه اى جاويدان بر پيامبر خدا(ص)وحـى شد و به طور متواتر و پى درپى به ما رسيده و عموم مسلمانان و پيشوايان بزرگ دين از آن نـگـهـدارى و پاسبانى كرده اند و در طول ساليان دراز بدون هيچ دگرگونى و اختلاف باقى مـانـده اسـت , ولـى قـرائتـهـا, اجـتهادهاى قاريان است , درباره تلفظ به اين نص و نحوه گويش آن ((442)) .

در پـاسـخ ايـن كـه گفتند: مساله با عدم قول به فصل تمام مى شود نخست بايد گفت : اصلا اين سخن در اين جا موضوع ندارد.دوم ايـن كـه آن يـك مـساله اصولى و مخصوص مسائل نظرى و عقلى مى باشد و در علوم نقلى و تاريخى ـكه بر پايه نقد و بررسى رويدادها استوار است ـ هيچ كاربردى ندارد.پـس از ايـن [بـررسـى و ارزيـابـى كوتاه ] به مهمترين ادله او ـكه دليل يازدهم و دوازدهم است ـ مى پردازيم .

مهمترين دليل قائلان به تحريف

شـايـد مـهـمترين دستاويز معتقدان تحريف , رواياتى باشد كه پنداشته اند يا به طور عموم دلالت بر تحريف دارد يا مخصوصا جاى تحريف را مشخص مى كند.

محدث نورى نوع اول را دليل يازدهم و نوع دوم را دليل دوازدهم قرارداده است .او ايـن روايـات را از منابع مختلفى گردآورى كرده , ولى بيشتر آنهاارزش و اعتبارى ندارند و آن مقدار اندك باقى مانده هم ارتباطى با مساله تحريف ندارد.

عـلامـه بـلاغى مى نويسد: محدث نورى خيلى كوشيده تا ـبه پندار خودش ـ روايات تحريف را در حـجـم بـزرگى گردآورد و تعداد روايات مسند را با ضميمه كردن روايات مرسل افزايش دهد, با ايـن كـه آن مـرسـلات , در اصـل از هـمـان روايات مسند برگرفته شده است , مثل روايات مرسله عياشى , فرات و جز آنها.

/ 124