اكـنـون نـوبت به اين بحث رسيده كه بدانيم منظور از همگونى حوادث گذشته و حال چيست ؟ پـيـداست شيوه هاى زندگى , بستگى به شرايط, زمينه ها و اوضاع و احوال هر دوره و عصرى دارد كـه بـرحـسـب تـفاوت اجتماعات گوناگون , در طول زمانهاى مختلف فرق مى كند, ولى اصول زنـدگـى و مـقـتضيات آن , هميشه و در همه جا يكسان است مادامى كه مقتضاى طبيعت ذاتى , اجـتـمـاعـى انسان و مطابق با فطرت اولى اش باشد, چراكه فطرت انسان با گذشت زمان تغيير نمى كند.انـسـان ـبـا وجـود فـطـرى خـويش ـ ذاتيات و ويژگيهايى دارد و از زمانى كه پا به عرصه وجود گـذاشـت هـمـراه او بـوده و تا زمانى كه مسير خود را در مقابل امواج خروشان زندگى در پهنه گـيـتـى مـى گـشـايـد, همچنان با او خواهدبود, چراكه اين ويژگيها و غرايز, از حقيقت انسان سـرچـشـمـه گرفته و از فطرتش مى جوشد و تا جايى كه ذات و فطرتش ـدر كاروان زندگى ـ با اوست , هماره اين ويژگيها را نيز خواهدداشت .انـسان غريزه حب ذات و خوددوستى دارد و همين غريزه موجب مى گردد پيوسته آنچه سودمند و مناسب طبعش مى باشد به سوى خود جلب كند و زيانمند و ناپسند طبع را از خودش دورسازد, و لـذا مـى گويند: انسان اين گونه آفريده شده كه منافع را به سوى خود جلب و ضررها را از خويش دورمـى سازد .