نگاهى گذرا به تاريخ عهدين
يـك بررسى كوتاه از تاريخ عهدين موجب شك و ترديد در اصالت و باقى ماندن متن آن مى گردد, چـراكه تنها ترجمه هايى ناقص از متن اصلى , باقى مانده .
به ديگر سخن , اينها كتابهايى است كه در زمانهاى بعد نگارش يافته و در لابه لاى آن , برخى تعليمات انبيا گنجانده شده است .امـا عـهـد قـديـم كـه مـشـتمل بر 39 كتاب است همانند كتابهاى تاريخى , گوشه هايى از تاريخ پرماجراى بنى اسرائيل را ـدر طول زندگى سياسى , اجتماعى و دينى شان ـ شرح مى دهد.
عـهد جديد نيز كه مشتمل بر 27 كتاب و نامه از جمله اناجيل معروف چهارگانه مى باشد, همگى داستان زندگى حضرت مسيح (ع) بوده و مقدار فراوانى از تعليمات او نيز ـطبق روايت مولفانش ـ در طى بحثها گنجانده شده است .الـبـتـه نـسخه هاى اصلى اين كتابها نيز مفقودشده و ترجمه هاى آن به غير زبان اصلى اولى باقى مانده است .بنابراين , تحريف در اين ترجمه ها روى داده نه در اصل كتابها.
شـايـد بپرسيد, پس چرا قرآن با صراحت مى گويد: تورات نزد آنان مى باشد و در آن حكم خداوند است ((231)) ؟ و چـرا آنـان را تـرغيب مى كند كه به محتواى آن دو كتاب عمل كنند و تعليمات و احكام آن را برپا دارنـد ((232)) ؟ اگـر ـدسـت كـم ـ تـورات و انـجيل تا آن زمان موجود نبود اين تصريح و ترغيب مناسبت نداشت .
امـا از ايـن مـساله نبايد غفلت بورزيم كه قرآن با آنان در نامگذارى اين كتابها ـبه تورات و انجيل ـ همراهى كرده است .خـداونـد متعال مى فرمايد: قل فاتوا بالتورية فاتلوها ان كنتم صادقين ((233)) , بگو: تورات را بياوريد و آن را تلاوت كنيد اگر راستگويانيد .
يعنى آنچه را تورات مى ناميد بياوريد چراكه در آن ـبه گمان شماـ حلال و حرامهايى كه براى بنى اسرائيل بود, آمده است .و مى فرمايد: وعندهم التورية فيها حكم الله ((234)) , نزد آنان تورات مى باشد و در آن حكم خداست
يـعنى در اين كتاب حاضر نيز بخش مهمى از احكام خدا وجود دارد كه اگر به آن عمل كنيد براى شـمـا بـهـتـر اسـت , ولـى شـمـا هـمان را هم به كار نمى بنديد تجعلونه قراطيس تبدونها وتخفون كـثيرا ((235)) , آن را به صورت كاغذهايى پراكنده قرارمى دهيد, بخشى را آشكار و قسمت زيادى را پنهان مى داريد.
ولى به هرحال اكنون اسلام آمده است تا آنچه را پنهان مى داشتيد آشكارسازد: يااهل الكتاب قدجاءكم رسولنا يبين لكم كثيرا مما كنتم تخفون من الكتاب ((236)) , اى اهل كتاب ! پيامبر ما به سراغ شما آمد و بسيارى از حقايق كتاب را ـكه پنهان مى داشتيدـ برايتان هويدا مى سازد.
عـلامـه بـلاغـى مى گويد: خداوند آن كتاب را تورات ناميد چون اسم آن ـيعنى عهد قديم بويژه اسـفـار پـنجگانه نزد يهودـ تورات است .پس قرآن هم با آنان در اين نامگذارى همراهى كرده تا به بهترين وجه با ايشان بحث و مجادله نمايد ((237)) .
بـه همين جهت در سوره آل عمران آيه23 و در سوره نساء آيه44 و51 از آنان به الذين اوتوا نصيبا من الكتاب, كسانى كه سهمى از كتاب به آنان داده شده است تعبير شده , تعبيرى حقيقى و مطابق واقع , چراكه در اين كتابهاى به جامانده از گذشتگان نيز بخشهايى از انجيل و تورات وجوددارد.اكنون به فهرستى كوتاه از عهدين و سرگذشت آن توجه كنيد.
عهد قديم
عهد قديم عبارت است از مجموعه كتابهايى كه شمار آنها به 39كتاب مى رسد و تاريخ نگارش آنها بـه قرن دهم تا پايان قرن دوم قبل از ميلاد برمى گردد, يعنى تقريبا پنج قرن بعد از وفات حضرت موسى (ع) (1451ق .م ) است .
محقق سرشناس دكتر بوكاى مى گويد: مجموعه عهد عتيق در خلال نه قرن بر اساس حكايتهاى رايـج نـوشـته شده و بنياد اسفار پنجگانه ـكه به پيامبر خدا موسى (ع) نسبت داده شده ـ حدود قرن دهـم قـبل از ميلاد تدوين يافته است , سپس در زمانهاى بعد بعضى الهيات و روايات كاهنان بدان افزوده شد و همچنان تدوين كتابهاى ديگر در طى قرنها ادامه يافت .
و اين گونه , عهد عتيق به عنوان يك اثر ادبى , براى نژاد يهود خودنمايى مى كند كه تاريخ زندگى آنان را ـاز آغاز تا زمان پيدايش حضرت مسيح (ع) ـ دربردارد .اين مجموعه در فاصله بين قرن دهم تا قرن اول قبل از ميلاد نوشته و تكميل شده است .ايـن نـظـريـه مـخصوص من نيست , بلكه برگرفته از مقاله ژ .
ب .ساندروز است كه دايرةالمعارف عمومى آن را ارائه داده است ((238)) .استاد فريد وجدى مى نويسد: تاريخ شناسان مى گويند: موسى (ع) در سال 1571ق .م متولدشد و در سال 1451ق .م .
در كوه ينبو در دوران تيه (سرگردانى بنى اسرائيل ) وفات يافت .پس سن شريف او تقريبا 120سال بوده است .سـپـس از دائرةالـمـعـارف لاروس نـقل مى كند كه : پيشينيان مسيحيت و ديگران , از بنيان گذار شـريعت موسوى به عظمت و بزرگى يادمى كنند كه يك دين و تمدن را پايه ريزى كرد, اما كتاب حقيقى و شريعت او را در دست نداريم .
آرى ! تـورات يا اسفار پنجگانه آغاز كتاب مقدس به او نسبت داده شده , ولى اين تورات , نشانه هايى دربـردارد كـه بـى گـفتگو مشخص مى كند با فاصله زيادى بعد از زمان حضرت موسى (ع) نگارش يـافته است , چراكه نام شهرهايى در آن آمده كه تا بعد از زمان حضرت موسى (ع) ساخته نشده بود .
و خـوانـنـده تـورات مـى بيند موسى (ع) وفات خودش را شرح مى دهد و مولف كتاب ـكه نام خود را نبرده ـ درباره موسى همانند مردى كه قرنها پيش مرده سخن مى گويد.عـلاوه بـر ايـنها, اسفار پنجگانه , اسمهاى يونانى دارند و تاريخشان تاريخ ترجمه سبعينيه (هفتاد) است ((239)) .