ج ) در اخبار فراوانى مى خوانيم كه آيه غدير اين گونه نازل شد: ياايها الرسول بلغ ماانزل اليك /فى على فــ/انـ لـمـتـفعل فما بلغت /رسالاته / ((379)) , اى پيامبر! آنچه را به سوى تو /درباره على / نازل شده ابلاغ كن و اگر انجام ندهى /رسالتهاى او را/ تبليغ نكرده اى .
و روايات زيادى از اين قبيل كه اگر گردآورى شود, خود, كتاب بزرگى را تشكيل مى دهد.مى افزايد: قرآن , در دو دوران دچار تحريف , افزايش و كاستى شد نخست , عصر پيامبر (ص) و يارانش كه علل مختلفى موجب پيدايش تحريف در قرآن گشت .
يـكـى از عـلـتـهـاى مـهـم , اين بود كه قرآن , بخش بخش و به مناسبت مصلحت ها و پيشامدهاى گـوناگون نازل مى شد و كاتبان وحى نزديك به چهارده نفر بودند كه اميرالمومنين (ع) رئيسشان بود و آنها بيشتر وقتها فقط آيات مربوط به احكام شرعى و آياتى را كه در محافل و اجتماعات نازل مـى شـد ثـبـت مـى كـردنـد, امـا آيـاتى كه در خلوتها و منزلهاى پيامبر (ص) نازل مى شد كسى به جز اميرالمومنين (ع) آنها را يادداشت نمى كرد, چون حضرت على (ع) پابه پا و سايه به سايه پيامبر (ص) حركت مى نمود, لذا مصحف او جامعتر از مصحفهاى ديگر بود.
وقـتـى پيامبر (ص)بـه ديـدار مـحـبـوبش شتافت و بعد از او هركس به دنبال هواى خويش رفت , امـيرالمومنين (ع) قرآن را ـهمان گونه كه نازل شده بودـ جمع آورى كرد و در رداى خود پيچيد و بـه مـسجد آورد .
در مسجد بزرگان صحابه و آن دو اعرابى حاضر بودند .حضرت به ايشان گفت :اين كتاب پروردگارتان است همـان گونه كه نازل شد.
دومـى گفت : ما نيازى به آن نداريم , اينك مصحف عثمان پيش ماست ! امام (ع) گفت : ديگر آن را نـخـواهـيدديد ـنه شما و نه هيچ كس ديگرـ تا فرزندم صاحب الزمان (عج ) ظهوركند و مردم را به تلاوت و عمل به احكام آن وادارد
و خداوند اين مصحف را به آسمان بالامى برد.هـنـگامى كه آن اعرابى به خلافت رسيد كوشيد آن مصحف را به دست آورد تا بسوزاند ـچنان كه مصحف ابن مسعود را سوزاندـ از اميرالمومنين (ع) مطالبه كرد, ولى امام از دادن آن خوددارى كرد.
ايـن قـرآن نزد امامان بود و در تنهايى آن را تلاوت مى كردند و احيانا بعضى دوستان خود را از آن آگـاه مى كردند, همان طور كه ثقةالاسلام كلينى (ره ) با سند خود از سالم بن سلمه روايت نمود كه مـردى نـزد امـام صـادق (ع) آيـاتـى از قـرآن را بـرخـلاف قرائت متداول مردم مى خواند و من هم مى شنيدم .
امام صادق (ع) گفت : خاموش ! از اين قرائت دست بردار و مثل مردم بخوان تا قائم برپاخيزد .هرگاه قيام نمود كتاب خدا را ـبه حد خودش ـ مى خواند و مصحفى را كه على (ع) نوشت آشكار مى سازد.
دومـين علت اين كه به دليل تعدد كاتبان وحى مصحفها متعدد بود, لذا آن دو اعرابى , نوشته هاى عـثمان و پاره اى از نوشته هاى ديگران را برگزيدند و بقيه را در ديگ آب داغ ريختند و پختند .
به راستى اگر مصحفها همه يك جور بودند مرتكب اين كار زشت نمى شدند.سـومـيـن عـلـت اين كه در مصحفها, از اهل بيت پيامبرللّه صريحا ستايش شده بود و نيز منافقان و بـنـى امـيه ـآشكارا يا به اشاره ـ مورد سرزنش و نفرين قرار گرفته بودند .
پس از ترس رسوايى و به دليل حسادت به خاندان پيامبرللّه اين مدارك را از مصحفها زدودند.چـهـارمـيـن علت , تفاوت مصحفهايى بود كه عثمان به شهرهاى مختلف فرستاد .دانشمند ثقه و بـزرگوار على بن طاووس (ره ) در كتاب سعدالسعود تفاوت آن مصحفها و تعداد كلمات و حروفى را كـه با هم اختلاف دارند از قول محمدبن بحررهنى ـاز علماى اهل سنت ـ برمى شمارد .
با اين كه همه آنها به خط عثمان بوده است .
وقـتـى مـصـحـفـهـايـى كه همه به خط اوست اين همه با هم فرق دارند, چگونه خواهدبود وضع مصحفهاى ديگر كاتبان وحى و تابعين ؟ دومـيـن عـصـرى كه در آن تحريف پديدآمد, دوره قاريان بود, چون قرآنى كه به دست آنها رسيد بـدون اعـراب و نقطه بود ـهم اكنون نيز قرآنهايى كه با دستخط مبارك اميرالمومنين و فرزندان مـعـصـومـش للّه نوشته شده , بدون نقطه و اعراب است
و من تعدادى از آنها را در موزه امام رضا(ع) ديده ام ـ لذا آنها در اعراب و نقطه گذارى آن تصرف نمودند و هريك طبق مذهب خودش در لغت و صرف و نحو قوانين ادغام , اماله و مانند آن را پياده كردند ((380)) .
آن قـدر پـريـشانى و آشفتگى در سخنان اين شخص آشكار است كه شايد ما را از پاسخ دادن بى نياز مى سازد.بـبـينيد ميزان آگاهى وى به تاريخ جمع آورى قرآن چقدر است ؟! مى گويد: هنگامى كه على (ع) مصحفش را نزد آنان آورد دومى برخاست و گفت : مصحف عثمان براى ما بس است .در آن هنگام عثمان چه ارتباطى با جمع آورى قرآن داشت ؟ در جاى ديگر مى گويد: مصحفهايى كه به شهرها فرستاده شد همه به دستخط عثمان بود!.
آيا عثمان با دست خودش مصحفها را مى نوشت ؟!
گـاهى مى گويد: عمر مصحف ابن مسعود را سوزاند و مى خواست مصحف على را نيز بسوزاند كه موفق نشد.
بـار ديـگـر مـى گـويـد: ابـوبـكر و عمر باهم آنچه را عثمان در مصحفش نوشته بودبرگزيدنـد و مصحـفهاى ديگـر را در ديگ آب جـوش ريختند و پختند!.از همه عجيبتر اين كه مى گويد: مصحفهاى زيادى با دستخط اميرالمومنين (ع) منتشر شده است !.گـويا امام بيكار بوده كه بنشيند و نسخه بردارى كند, آن هم از مصحفهايى كه ديگران جمع آورى كرده اند [و به پندار او خودش هم قبول ندارد].
ايـراد ديـگـر اين كه در پايان , اختلاف قرائتها را به عنوان دليل تحريف قرآن ذكرمى كند, با اين كه قرآن , حقيقتى است و قرائتها چيز ديگر كه در بحث قرائتها ((381)) از آن صحبت كرديم .