مصونیت قرآن از تحریف نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
از اين رو ذاتا به سوى خواهشهاى نفس كشيده مى شود و از ناملايمات و ناپسندهاى آن مـى گـريـزد, ولـى از آن جـا كـه زندگى انسان , اجتماعى است , اين كششهاى درونى موجب مى شود هركس منافع را به سوى خود جذب كرده , تنور خويش را داغ سازد و مانع استفاده ديگران گردد كه اين مساله بالاخره ـهنگام برخورد منافع و اشتراك مصالح فردى و اجتماعى ـ درگيرى و كشمكش را به دنبال دارد, يعنى همان مساله اى كه فلاسفه از آن به تنازع بقا تعبير مى كنند.
در چـنين شرايطى , خداوند حكيم , پيامبران للّه را فرستاد و شرايع را نازل كرد تا براى تصرفات انسان , حدود معقولى قراردهد و او را به سوى زندگى سعادتمندانه رهنمون گردد كه هركس از آنچه مى خواهد بهره بردارى كند, مشروط بر آن كه مانع بهره ورى ديگران نشود.
خـداونـد كـريـم مـى فرمايد: اخوانا على سرر متقابلين ((254)) , همه برادرند و بر تختها روبه روى يكديگر قراردارند.قـل من حرم زينة الله التى اخرج لعباده والطيبات من الرزق ((255)) , بگو! چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و روزى هاى پاكيزه را, حرام كرده است ؟.در عـيـن حـال مـى فـرمايد: ومن يتعد حدود الله فقد ظلم نفسه ((256)) , هركس از حدود الهى تجاوزكند به خويشتن ستم كرده است زيرا هركس پا از گليم خود درازتر كند ديگران هم به حريم او تـجاوز خواهندكرد .
درنتيجه , زندگى انسان , تبديل به جهنمى سوزان مى شود كه بى نظمى و هـرج ومرج شديد, سراسر آن را فرا خواهدگرفت چنان كه خداوند مى فرمايد: ظهر الفساد فى البر والـبـحـر بـمـا كـسـبـتـ ايدى الناس ((257)) , فساد, در خشكى و دريا به دليل كارهايى كه مردم انجاداده اند آشكار شده است .
امام صادق (ع) نيز مى فرمايد: ان الله جعل لكل شيء حدا ولمن جاوز الحد حدا ((258)) , خداوند براى هر چيزى حدومرزى قرارداده و براى كسى كه از حد بگذرد نيز حد و كيفرى قرار داده است .
درست است كه انسان آفريده شده تا آزادانه زندگى كند, ولى آزادى , رهايى از هر قيد و بند نيست , بـلـكـه آزادى بـه مـعناى امكان بهره بردارى از حقوق خويشتن است , همان حقوقى كه قانون شرع مـقـدس , حدود آن را مشخص مى كند .
بنابراين , بهره ورى از لذتهاى زندگى در چارچوب قانون , مـوهبتى الهى است با حدومرز مشخص و اين چنين نيست كه افراد در عرصه زندگى از هر قيد و بندى يله و رها باشند.از آغـاز هستى , خواهشهاى سركش نفسانى انسان با حدود قانون ـبه سختى ـ درگير بوده است
و پـيـوسـتـه مـصلحان بشر, با خودخواهى هاى انسان مقابله مى كرده اند و اين جدال و كشمكش تا هـنگامى كه غرايز بر انسان حكومت مى كند همچنان ادامه دارد و از آن جا كه اين غرايز همان غرايز انـسانهاى پيشين است , كشمكشها هم همان كشمكشها خواهدبود و انسان امروز و فردا هم همان انسان ديروز مى باشد.
خداوند متعال مى فرمايد: ولايزالون مختلفين* الا من رحم ربك ولذلك خلقهم وتمت كلمة ربك ((259)) , آنها همواره مختلفند * مگر كسى را كه پروردگارت رحم كند و براى همين (پذيرش رحمت ) آنها را آفريد و فرمان پروردگارت قطعى شده است .در آيـات فـراوانـى اين مطلب بازگو شده كه تصرفات جاهلانه انسان در گذشته و حال , همانند يكديگر است از جمله آيات زير: