مصونیت قرآن از تحریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصونیت قرآن از تحریف - نسخه متنی

محمد هادی معرفت؛ ترجمه: محمد شهرابی فراهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

8ـ دلـيـل هـشتم پاره اى روايات است كه حشويه اهل سنت روايت كرده و جلال الدين سيوطى در اتقان و درالمنثور و ديگر محدثان نقل كرده اند ((420)) .

مـا بـعـضى از آن اخبار را در بحث تحريف نزد ظاهربينان اهل سنت ارزيابى كرديم و معلوم شد كه هـيچ گونه ارزش و اعتبارى ـنه از جهت سند و نه از جهت محتواـ ندارند, چراكه با صريح قرآن و اجماع مسلمين مخالف است وتكرار آن لازم نيست .

بـسـيـار شـگـفـت آور اسـت , سـوره تـخـيـلـى ولايت را به طور كامل از كتاب دبستان المذاهب نقل كرده ((421)) و آن را جزء روايات اهل سنت در اين باب قرارداده , ولى مى گويد: من اثرى از آن ـدر كتب شيعه ـ نيافتم , فقط ابن شهر آشوب ـآن طور كه حكايت شده ـ در كتاب مثالب يادآور شده كـه آنـهـا تـمـام سـوره ولايـت را از قـرآن بـرداشته اند و شايد همين سوره بوده و خداوند, عالم است ((422)) .پيش از اين درباره اين كتاب و اين حكايت , صحبت كرديم ((423)) .

9ـ در فـصـل نـهـم مـى نـويـسد: خداوند متعال , جانشينان پيامبر (ص) و دختر صديقه اش % را در همه كـتابهاى مقدس آسمانى ـكه بر پيامبرانش نازل كرده ـ نام برده و گوشه اى از شمايل و اوصافشان را يـادآور شـده است .

چگونه يك شخص باانصاف , احتمال مى دهد كه خداوند متعال نام آنان را در قـرآن نـبـرد و آنـان را براى پيامبرش معرفى نكند, با اين كه برترين امتند و عنايت خداوند به آنان بـيـشـتـر اسـت و اگر صفات و ويژگيهايشان در قرآن بود, رفعت مقام و اعلاى نامشان آشكارتر مى شد و اين موضوع از واجبات ديگر ـكه در قرآن مكررا نام برده شده ـ خيلى مهمتر است .

سپس مى نويسد: به هرحال لازم است سند اين دليل را يادآورشويم كه چند روايت است .يكى از آنها حـديـث كـعب الاحبار يهودى است كه مى گويد: 72كتاب آسمانى را خوانده و در همه آنها تاريخ زندگى پيامبر و عترتش مطرح شده و آنان برترين آفريده هاى خداوند بعد از پيامبر (ص) و امان خدا در زمين هستند ((424)) .

و حـديـث ديـگرى كه از اين هم عجيبتر است .هشام دستوايى از ابن شمر از جابر جعفى از سالم بن عبداللّه بن عمربن خطاب روايت مى كند كه امام باقر(ع) در مكه كنار حجرالاسود مى گفت : شنيدم كه پدرم گفت : از رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود: خداوند ـعزوجل ـ در شب معراج به من وحى كرد:

اى محمد! آيا دوست دارى اسامى امامان از خاندانت را ببينى ؟ گفتم : آرى .

فرمود: جلوتر برو.

جـلـوتـر رفـتـم .

نـاگاه اين نامها را ديدم : على , حسن , حسين , على بن الحسين , محمدبن على , جـعـفربن محمد, موسى بن جعفر, على بن موسى , محمدبن على , على بن محمد, حسن بن على و حجت قائم كه گويا مانند ستاره اى درخشان در ميان آنان بود.

پرسيدم : پروردگارا! اينان چه كسانى هستند ((425)) ؟ فرمود: آنها امامان هستند.جابر مى گويد: به سالم گفتم : تو را به خدا سوگند! آيا كسى ـجز پدرت ـ به تو از اين اسامى خبر داده است ؟ گـفـت : حـديث از پيامبر را نه , ولى روزى با پدرم پيش كعب الاحبار بوديم شنيدم كه مى گفت :

امامان از اين امت به تعداد نقيبان بنى اسرائيل خواهندبود .در اين هنگام على بن ابى طالب آمد .پس كعب گفت : اين گرانقدر, نخستين آنان است و يازده نفر ديگر, از فرزندانش خواهندبود و اسامى آنها در تورات چنين است : تقوبيت , قيذو, دبيرا, مفسورا, مسموعا, دوموه , مشيو, هذار, يثمو, بطو, نوقس و قيذمو.

هـاشـم دسـتـوايـى مى گويد: در حيره با يك عالم يهودى به نام عثوبن اوسو ملاقات كردم و اين اسامى را برايش بازگوكردم , او گفت : اينها صفات و ويژگيهاى مردمانى است به لغت عبرى كه هـمـيـن گـونـه در تـورات اسـت .

سپس به تفسير اين الفاظ پرداخت و گفت : تقوبيت نخستين جـانـشـيـن بـراى آخرين پيامبر, قيذو دومين جانشين , دبيرا سيدالشهدا, مفسورا, سيدالعابدين , مسموعا كسى است كه دانش اولين و آخرين را به ارث مى برد, دوموه كسى است كه از جانب خدا صادقانه سخن مى گويد, مشيو بهترين زندانيان , هذار كسى است كه از وطن خود آواره مى شود, يـثـمـو كسى است كه عمر كوتاه و آثار فراوان دارد, بطو كسى كه چهارم نام اوست , نوقس همنام عمويش و بالاخره قيذمو به معناى ناپديد قائم به فرمان خداست ((426)) .

بـبـينيد! چگونه , حشويه و اخبارى ها خودشان را سرگرم رديف كردن بازيچه ها و انتشار ياوه ها به نـفـع كـاهـنان يهود كرده اند! آنان كه معركه گردانان اين صحنه اند و عقل اين ساده لوحان را به ريشخند گرفته , با تمام خباثت و پليدى ديرين , اين دروغهاى شاخدار را به گوششان مى خوانند.

انسانهاى پليد براى بازى با مقدرات مسلمانان و استهزاى ساده لوحان و كم خردان , اين افسانه هاى اسرائيلى را ساخته اند.خداوند سبحان مى فرمايد: لتجدن اشد الناس عداوة للذين امنوا اليهود والذين اشركوا ((427)) , به طور مسلم دشمنترين مردم نسبت به مومنان را يهود و مشركان خواهى يافت .

/ 124