مصونیت قرآن از تحریف نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
5ـ تفسير منسوب به على بن ابراهيم قمى ايـن تفسير هرچند به على بن ابراهيم قمى (متوفاى 329هـ .ق ) منسوب است , ولى تاليف خودش نيست , بلكه شاگردش ابوالفضل علوى آنچه را استادش قمى ـبا سند خود از امام صادق (ع) درباره تـفسير قرآن ـ روايت نموده برگرفته و با روايات ابوالجارود از امام باقر(ع) درباره تفسير, آميخته و آن را بـا روايـاتـى كـه خـودش از ديـگر مشايخش نقل كرده تكميل نموده تا فايده آن تمام گردد.همچنين مقدمه اى براى آن نوشته و روايات منسوب به اميرالمومنين (ع) را درباره اقسام آيات قرآن به آن افزوده است .بنابراين , تفسير مزبور آميخته اى است از روايات قمى , روايات ابوالجارود و روايات ديگرى كه خود ابـوالـفـضل نقل كرده است .درنتيجه , اين تفسير ـبا شكل كنونى ـ تاليف ابوالفضل علوى مى باشد, ولى چون اصل آن و بيشتر رواياتش از قمى بوده , كتاب را به او نسبت داده است .مـحـقـق تهرانى مى نويسد: اين دخل وتصرف را از [تفسير] اوايل سوره آل عمران تا آخر قرآن انجام داده است ((456)) .تـفسير مزبور با اين عبارات شروع مى شود: حدثنى ابوالفضل العباسب, ابوالفضل , عباس بن محمدبن قـاسـم بـن حـمـزةبـن مـوسى بن جعفر] برايم حديث گفت كه ابوالحسن على بن ابراهيم برايمان روايت كردب در ايـن جـا دو مجهول وجوددارد, نخست : كسى كه از ابوالفضل علوى روايت مى كند, شخصيت و نام و نشانش ناشناخته است .دوم : خود ابوالفضل نزد اصحاب حديث ناشناخته است و هيچ يك از دانشمندان علم رجال از او ـبه سـتـايش يا سرزنش ـ يادنكرده اند .آرى ! فقط معلوم است كه از دودمان حمزه فرزند امام موسى بن جعفرك و از علويان بوده و هيچ اطلاعى بيش از اين در دست نيست .پس همان طور كه شخصيت نفر اول مجهول است , شخص دوم نيز ـدر علم رجال ـ مهمل و ناشناخته به شمار مى آيد.بنابراين , سند ما به اين تفسير ـدر اصطلاح علم رجال ـ مقطوع (بريده ) يا مجهول است .پيداست چنين تاليفى ـنزد ارباب حديث ـ از درجه اعتبار ساقط است .6ـ كتاب استغاثه على بن احمد كوفى نجاشى مى نويسد: على بن احمد كوفى (متوفاى 352هـ .ق ) خود را از خاندان ابوطالب مى دانست و در آخـر عـمـر غـلـونـمـوده , مذهبش فاسدگشت .كتابهاى زيادى نوشت كه بيشترشان فاسد مى باشد, از جمله همين كتاب چنان كه شيخ نيز گفته است .شيخ مى گويد: وى امامى و داراى مذهبى درست بود و كتابهاى خوبى تاليف نمود, سپس افكارش به هم خورد .آن گاه كتابهايى در غلو و افكار التقاطى تصنيف كرد و افكارى مخصوص داشت .ابن غضائرى مى گويد: وى دروغپرداز, افراطى , بدعتگزار و داراى نظريه اى مخصوص بود.استاد بزرگوار ماـقدس سره ـ مى نويسد: سند شيخ به وى ناشناخته است ((457)) .7ـ كتاب احتجاج طبرسى كتابى به اين نام مشهور و به طبرسى ((458)) منسوب است , ولى اين طبرسى كيست ؟ سيد محمد بـحـرالـعـلـوم ـ در مقدمه كتاب ـ شش نفر از بزرگان را يادمى كند كه ممكن است كتاب اثر آنان باشد ((459)) از جمله :