مصونیت قرآن از تحریف نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
كه هيچ چيز ديگرى بدان نـمـى رسد, چراكه قرآن معجزه جاويد پيامبر اسلام و سرچشمه دريافت همه علوم شرعى و احكام ديـنـى اسـت و دانـشمندان مسلمان نهايت دقت و تلاش خود را در حفظ و پاسدارى از آن به كار بـرده انـد تا جايى كه حتى كوچكترين موارد اختلاف آن را ـدر زمينه صداها, آيه ها, حروف و نحوه قـرائت ـ مى دانند و مشخص كرده اند .در چنين شرايطى و با اين توجه صادقانه و محافظت شديد, چـگـونـه مـمكن است قرآن كريم مورد دستبرد و تغيير قرارگرفته يا از آن كم شده باشد؟ سپس اضافه مى كند: در اين موضوع , فرقى بين كل قرآن و بخشها و اجزاى آن نيست مثل ديگر كتابهاى معروف براى كسانى كه به آن توجه دارند و به آن اهميت مى دهند كه از اصل كتاب و تمام بخشها و فـصـلـهـاى آن اطلاع دقيق دارند, به طورى كه اگر تحريفگرى يك بخش بر آن بيفزايد همگان مى فهمند كه آن بخش , به كتاب افزوده شده و جزء متن كتاب نيست ((37)) .شـيـخ الـفـقهاء كاشف الغطاء مى گويد: عقل به روشنى حكم مى كند ظاهر رواياتى كه مى گويد:بخشى از قرآن كم شده [پذيرفتنى نيست و] نمى توان بدان عمل كرد, به ويژه آن رواياتى كه گوياى كـم شدن يك سوم يا بخش مهمى از قرآن است , زيرا اگر چنين موضوعى حقيقت داشت انگيزه ها بـراى نـقـل آن بـه قدرى فراوان بود كه به حد تواتر مى رسيد و دشمنان سرسخت اسلام , آن را به عنوان بزرگترين حربه براى ضربه زدن به اسلام و مسلمانان به كار مى گرفتندب.سـپـس اضـافـه مـى كـند: آن قدر مسلمانان در ضبط آيه ها و حروف قرآن اهميت و دقت به خرج مى دادند كه چنين كارى امكان پذير نبود, به ويژه رواياتى بدين مضمون كه در قرآن نام بسيارى از مـنافقان بوده و حذف شده , چراكه اصل اين كار با برنامه و روش پيامبر (ص) سازگارنبود, چون پيامبر (ص) معمولا اسرار آنها را فاش نمى ساخت و با آنان همانند ساير مردم ديندار رفتار مى كرد.و در پـايـان مـى افـزايـد: جاى بسى شگفتى است كه كسانى خيال مى كنند احاديث , همه سالم و دست نخورده باقى مانده اند و اگر نقص و تحريفى در آن رخ مى داد آشكار گشته , زبانزد همگان مـى شـد با اين كه در طول حدود 1200سال بر سر زبانها و در كتابهاى مختلف مى گشته است , اما هـمانها مى گويند: قرآن كريم مورد دستبرد واقع گرديده و بخشى از آن كم شده , ولى اين مساله در تمام اين دورانها نهان مانده و كسى از آن خبردار نشده است ((38)) .2ـ قرآن متواتر است .يـكـى از دلايـل مـهـم كه شبهه تحريف را ازبين مى برد اين است كه قرآن بايد متواتر باشد, يعنى مـجـمـوع و اجـزاى آن , هـم سـوره ها و هم آياتش و حتى جمله ها, كلمات , حروف , بلكه قرائت و حركات حروفش همگى بايد بطور متواتر رسيده باشد.بـه عـبـارت ديـگر ـاز ميان قرائتهاـ تنها قرائتى صحيح است كه مشهور بوده و توده مسلمانان بر طـبـق آن , قـرآن را تـلاوت مـى كـنـنـد و اين ملاك تنها بر قرائت عاصم به روايت حفص تطبيق دارد ((39)) .بـنـابـرايـن , وقـتـى كـلمه يا لفظ و حرفى مى تواند قرآن باشد كه به تواتر ثابت شود آن هم تواترى سراسرى و در همه عصرها و نسلها از زمان پيامبر (ص) تاكنون .باتوجه به اين مساله , احتمال تحريف در قـرآن بـه كـلـى مـنـتفى مى شود چون آنچه نقل شده كه به عنوان قرآن تلاوت مى شده و سپس سـاقطگرديده تنها با خبر واحد به ما رسيده است و خبر واحد ـحتى اگر سندش صحيح باشدـ در ايـن زمـيـنـه حجيت و اعتبارى ندارد .درنتيجه , اخبار واحدى كه در زمينه تحريف قرآن رسيده بى ارزش و مردود است .علامه حلى (متوفاى 726هـ.ق ) ((40)) مى گويد: همگان اتفاق دارند كه تنها آن چه از قرآن به طور مـتـواتـر به ما رسيده , حجت است .با اين حساب روايات راويانى كه مى گويند: چيزى را از پيامبر (ص) شنيده اند نمى توان پذيرفت ـهرچند داراى سند صحيح باشندـ چون راوى واحد اگر بگويد: آن چه شنيده قرآن بوده حتما اشتباه مى كند و اگر چنين نگويد, نقل او مردد است بين سخنى از پيامبر يـا عقيده اى مخصوص خودش كه در هر صورت حجت نيست , زيرا اين مساله مورد اتفاق و اجماع دانـشـمـندان است كه پيامبر (ص) قرآن را در ميان جمعيت فراوانى ـكه به حد تواتر مى رسيدندـ ايراد مـى فـرمـود, چـراكـه معجزه و نشانه راستگويى اوست و اگر به آن حد از جمعيت ابلاغ نمى كرد معجزه او محقق نمى گشت و حجتى بر نبوتش باقى نمى ماند ((41)) .