مصونیت قرآن از تحریف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصونیت قرآن از تحریف - نسخه متنی

محمد هادی معرفت؛ ترجمه: محمد شهرابی فراهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



او مـى نـويسد: جمعى از دانشمندان متاخر ما در صدد برآمدند, كتابى تاليف كنند كه همه روايات اصـول چـهارگانه را دربر داشته باشد .



در اين ميان دو كتاب وافى و وسائل الشيعه شهرت خاصى يافته اند و وافى امتيازاتى دارد, چراكه هم روايات اصول و هم فروع دين را گردآورى نموده است و روايات را بريده بريده و تقطيع نكرده و آن را شرح و توضيح داده است .



مهمتر از همه , صحت نسخه است كه در اين باب از اهميت ويژه اى برخوردار است , ولى وسائل اين امـتـيـازات ـمـخـصـوصا صحت نسخه ـ را ندارد, زيرا انسان به درستى نسخه هاى موجود وسائل اطـمـيـنان پيدانمى كند, مگر بعد از مراجعه به مدارك اصلى كه در آن صورت , نيازى به مراجعه خود وسائل نيست ((546)) .



3ـ خـلـف بن حامد ((547)) از ابومحمد حسن بن طلحه ((548)) از ابن فضال از يونس از عجلى از امام صادق (ع) روايت كرده : خداوند در قرآن اسم هفت نفر را نازل كرد كه قريش شش نفر را زدودند (فمحت قريش ستة) و ابولهب را گذاشتند ((549)) .



مـثـل ايـن روايـت ـبا اين سند پوشالى ـ كه مجهولى از مجهولى روايت كرده مستند شيخ نورى و همكيشانش در قول به تحريف مى باشد, گذشته از اين كه متن آن نيز كاملا مبهم است .اين اسمها در كـجـاى قـرآن و نـام چـه كسانى بوده است ؟ قريش چه وقت و چرا آن را زدودند؟ و شايد همان روايـت هـفـتاد اسم باشد كه واقفيه روايت نموده اند و آب رفته تا به هفت رسيده است .



چرا؟ شايد ديده اند, هفتاد خيلى زياد است و كسى از آنان نمى پذيرد, پس با يك درجه كاهش آن را از دهها به يكها تنزل دادند!

دسته پنجم :



روايـاتـى است كه به آن استناد جسته اند, ولى در آن چيزى كه بتواند مستند قول به تحريف باشد وجود ندارد, دو نمونه از آن را ذكر مى كنيم :



1ـ ابـوسعيد نيشابورى در حديث شماره31 اربعين حديث خود, با سند, از جابربن عبداللّه انصارى روايـت مـى كـنـد كه پيامبر (ص) به على بن ابى طالب (ع) گفت : اى على ! مردم از درختان گوناگون آفـريده شده اند و من و تو از يك درخت آفريده شده ايم , چون خداوند متعال مى فرمايد: وفى ادرض قطع متجاورات , در زمين بخشهايى است نزديك به هم حتى بلغ يسقى بماء واحد ((550)) تا رسيد بـه : از يك آب سيراب مى شود پيامبر اين چنين قرائت كرد, يعنى آيه را در مورد خودش و برادرش على للّه تاويل نمود.



مـحـدث نـورى بـه عـنـوان دليل تحريف به اين حديث استدلال كرده ((551)) , ولى جاى تحريف كجاست ؟شايد پنداشته حتى بلغ جزء آيه بوده است !.خـيـلـى واضـح اسـت ايـن عبارت از سخن راوى بوده كه اختصارا به قرائت بقيه آيه توسط پيامبر اشاره مى كند.



2ـ از امـام صادق (ع) روايت شده كه : پدرم هنگام اقامه نماز وتر (شب ) در هر سه ركعت [آخر] آن قل هوالله احد مى خواند و هنگامى كه از آن فارغ مى شد مى گفت : كذلك الله ربى ((552)) , اين چنين است اللّه پروردگار من



نـورى مى گويد: در اين خبر اشاره است به اين كه آن ذيل , جزء قرآن مى باشدب ((553))
شگفتا! چه برداشت دور از واقعيتى !

دسته ششم :



رواياتى است درباره خيمه هايى كه به هنگام ظهور حضرت امام زمان (عج ) براى تعليم قرآن ـطبق جمع آورى اميرالمومنين (ع) ـ برپا مى شود.



1ـ شـيـخ مفيد ـبا سند خودـ از جابر جعفى از امام ابى جعفر باقر(ع) روايت نموده كه : هرگاه قائم آل محمد (ص)قيام نمايد, خيمه هايى برپا مى كند و قرآن راـهمان طور كه خداوند نازل كردـ به مردم يـادمـى دهد .پس چقدر سخت است براى كسانى كه قرآن را قبلا فراگرفته اند, چراكه با تاليف آن مخالف است ((554)) .روايات به اين مضمون و با تعبيراتى نزديك به هم بسيار است ((555)) .



امـام (ع) علت سختى را مخالفت در تاليف مى داند, يعنى نظم و ترتيب بين سوره ها و آياتش با قرآن حـاضـر فرق مى كند, چون مصحف امام اميرالمومنين (ع) بر اساس دقيقترين ترتيب ـهمان طور كه خـداونـد نـازل كـرد بـدون كـمـتـريـن دگرگونى ـ تدوين يافته است



, به طورى كه هيچ يك از خصوصيات نزول را فروگذار نكرده است , يعنى همه ويژگيهايى كه در فهميدن عموم يا خصوص آيه و غير آن دخالت دارد, مانند زمان , مكان , ترتيب و مورد نزول آيات را دربر دارد .البته همه اينها در حاشيه و پاورقى بود همانطور كه سابقا هم خوانديم ((556)) .



2ـ كـلـينى ـبا سند خودـ از سفيان بن سمط روايت مى كند كه از امام صادق (ع) درباره تنزيل قرآن پرسيدم , گفت : قرائت كنيد همان طور كه به شما يادداده شده است ((557)) .

/ 124