عصر پهلوی به روایت اسناد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عصر پهلوی به روایت اسناد - نسخه متنی

علیرضا زهیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 . روشنفكران و دانشگاهيان

در رژيم پهلوى اول، ميان بخشى از روشنفكران ايرانى كه خود محصول فرايند مدرنيزه كردن كشور بودند و دولت نوساز پهلوى، رابطه انداموارى برقرار گرديد، چرا كه آنان از سوى دولت مورد حمايت مالى بودند و زمينه هاى تحصيلى آنان را دولت فراهم ساخته بود. از سوى ديگر با روند تغييرات اجتماعى كه از سوى دولت تبليغ مى شد موافق بودند. اين وضعيت در دوره رضاشاه كاملا آشكار است و اغلب تحصيل كردگان در غرب كه از سوى دولت اعزام شده بودند در كنار برنامه هاى نوسازى آن قرار گرفتند و فقط عده اى از كمونيست ها مورد خشم شاه بودند.

روشنفكران با پديد آمدن فضاى باز سياسى كه حاصل سقوط دولت مطلقه رضاشاه بود، براى شركت در سياست تمايل زيادى از خود نشان دادند. ثمره اين اشتياق، شكل گيرى احزاب سياسى بى شمارى در دهه 20 بود كه ايدئولوژى ضداستعمارى قدرتمندى را تبليغ مى كردند. هر چند اين وضعيت با سقوط دولت مصدق و كشتار دانشجويان دانشگاه تهران در سال 1332 ش. و سركوب ساير نيروهاى سياسى پايدار نماند و در نهايت، آنان را به تحمل زندگى سياسى پنهان وادار ساخت.

پس از سركوب مبارزات مردمى در 15 خرداد 1342 ش. كه امام خمينى رهبرى آن را بر عهده داشت، عده اى از ميان روشنفكران محافظه كار، به واسطه اصلاحات فريبكارانه رژيم و تصدى برخى مناصب عمده در قدرت سياسى به حمايت هاى سياسى و تبليغاتى از رژيم پرداختند. اينان به طور عمده در محافل دولتى و كانون هاى حزبى مانند ايران نوين و مردم گردهم آمدند. از طرفى اغلب روشنفكران مخالف رژيم نيز فعاليت هاى سياسى خود را در قالب گروه ها و كانون هاى سياسى تنظيم مى كردند. در مقابل، نهضت امام خمينى تأثير عميقى بر بخش وسيعى از روشنفكران ايران گذاشت و آنان به ايدئولوژى سياسى اسلام روى آوردند و به احياى اسلام به عنوان يك نظام اجتماعى و سياسى در مقابل نظام سرمايه دارى غربى پرداختند. از جمله نمايندگان اين گرايش، مى توان به جلال آل احمد، على شريعتى و مهدى بازرگان اشاره كرد. اين گرايش ها در ميان دانشجويان نيز كه ارتباط تنگاتنگى با جريانات روشنفكرى داشته و در حقيقت توزيع كننده انديشه هاى روشنفكرى بوده است، رسوخ كرد. رژيم شاه كه از فعاليت هاى دانشجويان خشمگين بود با عنوان ماركسيست اسلامى، تمهيدانى را براى مقابله با آنان فراهم آورد[س ش 224].

(سند شماره 224)

/ 55