امام حسين (ع) و در نتيجه حافظ اسلام وضامن بقاى آن است .تشكيل
مجالس عزادارى حسين، نه تنها اساس مكتب را حفظ كرده و مى كند بلكه به علاوه سبب آن
گرديد كه شيعيان با حضور در اين مجالس از والاترين تربيت اسلامى برخوردار شده و در
جهت حسينى شدن رشد و پرورش يابند.«موريس
دوكبرى» مى نويسد: «اگر مورخين ما، حقيقت اين روز را مى دانستند و درك مى كردند كه
عاشورا چه روزى است ، اين عزادارى را مجنونانه نمى پنداشتند .
زيرا پيروان حسين به
واسطه عزادارى حسين مى دانند كه پستى و زير دستى و استعمار را نبايد قبول كنند .
زيرا شعار پيشرو و آقاى آنان تن به زير بار ظلم و ستم ندادن است.قدرى
تعمق و بررسى در مجالس عزادارى حسين نشان مى دهد كه چه نكات دقيق و حيات بخشى مطرح
مى شود ،در مجالس عزادارى حسين گفته مى شود كه حسين (ع) براى حفظ شرف و ناموس مردم
و بزرگى مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زير بار استعمار و
ماجراجويى يزيد نرفت؛ پس بياييد ،ما هم شيوه او را سرمشق قرار داده از زير دستى
استعمار گرايان خلاصى يابيم و مرگ با عزت را بر زندگى با ذلت ترجيح دهيم...» 86.2- ازدياد محبت به امام، و تنفر
از دشمنان آن حضرتسوزى كه
از دل سوخته عاشقان سيدالشهدا (ع) به چشم سرايت كرده و از مجارى دو چشم آنها به
صفحه رخسار وارد مى شود، مراتب علاقه و اخلاص و دلبستگى به خاندان وحى و رسالت را
مى رساند و اين عمل اثرى مخصوص در ابقاى مودت و ازدياد محبت دارد.گريه بر
حضرت سيدالشهدا (ع) از مواردى است كه هيچ انسانى از فرط دلسوزى و انقلاب، طاقت
بردبارى و تحمل در برابر استماع مصائب او را ندارد،
و اين گريه و بيقرارى ، علاوه
بر ازدياد محبت و مهر و مودت، موجب كثرت تنفر و بى زارى از دشمنان و قاتلان آن
حضرت شده و موجب برائت دوستداران اين خانواده از دشمنان ايشان مى گردد.بارى،
گريه با آگاهى و معرفت بر امام حسين (ع) ، در واقع، اعلام انزجار از قاتلان اوست و
اين تبرى از آثار برجسته گريه بر امام حسين (ع) است زيرا مردم به ويژه افرادى كه
داراى شخصيت هستند از گريه كردن در برابر حوادث تا سر حد امكان امتناع مى ورزند ،
و تا شعله درونى آنان به مرتبه انفجار نرسد حاضر به گريه كردن مخصوصاً در برابر
چشم ديگران نيستند، اين گريه و عزادارى ابراز كمال تنفر در برابر تعدى و تجاوز و
ستمگرى و پايمال نمودن حقوق جامعه و به ناحق تكيه زدن بر مسند حكومت آنان مى باشد.
3- آشنايى با حقيقت دين و نشر آنيكى
ديگر از آثار و بركات مجالس عزادارى سيدالشهدا (ع) اين است كه مردم در سايه مراسم
عزادارى به حقيقت اسلام آشنا شده و بر اثر تبليغات وسيع و گسترده اى كه همراه با
اين مراسم انجام مى گيرد، آگاهى توده مردم بيشتر شده و ارتباطشان با دين حنيف
محكمتر و قويتر مى گردد . چه اينكه قرآن و عترت دو وزنه نفيسى هستند كه هرگز از
يكديگر جدا نمى شوند و اين آگاهى در اقامه ماتم و مراسم سوگوارى عترت رسول اكرم
(ص) به خصوص امام حسين (ع) به آحاد مردم داده خواهد شد.4- آمرزش گناهان ريان بن
شبيب از امام رضا (ع) روايت كرده كه فرمود: «اى پسر شبيب ، اگر بر حسين (ع) گريه
كنى تا آنكه اشك چشمت بر صورتت جارى شود، خداوند گناهان كوچك و بزرگ، و كم يا زياد
تو را مى آمرزد» 87و نيز
فرمود: «گريه كنندگان بايد بر كسى همچون حسين (ع) گريه كنند ، زيرا گريستن براى او
گناهان بزرگ را فرو مى ريزد» 89.5- سكونت در بهشت امام
باقر (ع) فرمود: «هر مؤمنى كه در سوگ حسين (ع) اشك ديده ريزد، به حدى كه بر
گونه اش جارى گردد، خداوند او را ساليان سال در غرفه هاى بهشت مسكن مى دهد» . 90و نيز
امام صادق (ع) فرمود: «هر كس درباره حسين (ع) شعرى بخواند و گريه نمايد و يك نفر
را بگرياند، بهشت براى هر دوى آنها نوشته مى شود . كسى كه حسين (ع) نزد او ذكر شود
و از چشمش به مقدار بال مگسى اشك آيد، اجر او نزد خداست و براى او جز به بهشت راضى
نخواهد شد» .91و نيز
فرمود: «هر كس كه در عزاى حسين (ع) بگريد يا ديگرى را بگرياند و يا آنكه خود را به
حالت گريه و عزا درآورد ، بهشت بر او واجب مى شود» 92.6- شفا يافتن يكى
ديگر از آثار و بركات مجالس عزادارى حضرت سيد الشهدا (ع) شفا گرفتن است . به طورى
كه بارها ديده ايم و شنيده ايم كه بعضى از عزاداران و گريه كنندگان بر حسين (ع)
شفا گرفته اند.نقل است
كه مرجع بزرگ شيعه مرحوم آية الله العظمى بروجردى در سن نود سالگى داراى چشمانى
سالم بودند كه بدون عينك خطوط ريز را هم مى خواندند و مى فرمودند: اين نعمت را
مرهون وجود مبارك حضرت ابى عبدالله الحسين (ع) هستم : و قضيه را چنين نقل
مى فرمودند: در يكى
از سالها در بروجرد بودم، به چشم درد عجيبى مبتلا شدم كه بسيار مرا نگران ساخته
بود . معالجه پزشكان فايده اى نكرد و درد چشم هر روز بيشتر و ناراحتى من افزونتر
مى گرديد، تااينكه ايام محرم شد. در ايام محرم آية الله فقيد ، دهه اول را روضه
داشتند و دسته هاى مختلف هم در اين عزادارى شركت مى كردند . يكى از دسته هايى كه
روز عاشورا به خانه آقا وارد شده بود، «هيئت گِلگيرها» است كه نوعاً سادات و اهل
علم و محترمين هستند، در حالى كه هر يك حوله سفيدى به كمر بسته اند، سر و سينه خود
را گل آلود كرده و بطور بسيار رقت بار و مهيج و در عين حال با سوز و گداز فراوان و
ذكرى جانسوز آن روز را تا ظهر عزادارى مى كنند .
آقا فرمودند: «هنگامى
كه اين دسته به خانه من آمدند و وضع مجلس با ورود اين هيئت هيجان عجيبى به خود
گرفته بود من هم در گوشه اى نشسته و آهسته آهسته اشك مى ريختم و در اين بين هم
مقدارى گل از روى پاى يكى از همين افراد گلگير برداشته و بر روى چشمهاى ملتهب و
ناراحتم كشيدم، و به بركت همين توسل، چشمانم خوب شد و امروز علاوه بر اينكه متبلا
به درد چشم نشدم، از نعمت بينايى كامل برخوردارم، و به بركت حضرت امام حسين (ع)
احتياج به عينك هم ندارم». با اينكه همه قواى جسمانى ايشان تحليل رفته بود با اين
وجود تا آخرين ساعات زندگانى از بينايى كامل برخوردار بودند.
7- گريه كننده بر حسين، در قيامت
گريان نيست رسول
اكرم (ص) به فاطمه زهرا (س) فرمود: «هر چشمى در روز قيامت گريان است مگر چشمى كه
براى مصائب حسين (ع) گريه كرده باشد، چنين كسى در قيامت خندان و شادان به نعمت هاى
بهشتى است». 93
ز هول آن روز ديده ها همه گريان شود
جز چشم گريه كرده بسوگ و عزاى او
جز چشم گريه كرده بسوگ و عزاى او
جز چشم گريه كرده بسوگ و عزاى او
مسمع گويد: حضرت امام صادق (ع) فرمود: آيا متذكر مى شوى با حسين چه كردند؟ عرض كردم :
آرى ، فرمود: آيا جزع و گريه مى كنى؟ گفتم : آرى ، به خدا سوگند گريه مى كنم و
آثار غم و اندوه در صورتم ظاهر مى شود حضرت فرمود: «خدا اشك چشمت را رحمت كند .
آگاه باش كه تو از آن اشخاصى هستى كه از اهل جزع براى ما شمرده مى شوند، به شادى
ما شاد و به حزن ما محزون و اندوهناك مى گردند. آگاه باش كه بزودى هنگام مرگ،
پدرانم را بر بالين خود حاضر مى بينى ، در حالى كه به تو توجه كرده و ملك الموت را
درباره تو بشارت مى دهند، و خواهى ديد كه ملك الموت در آن هنگام از هر مادر مهربان
به فرزندش ، مهربانتر است» سپس فرمود: «كسى كه بر ما اهل بيت به خاطر رحمت و مصائب
وارده بر ما گريه كند، رحمت خدا شامل او مى شود قبل از اينكه اشكى از چشمش خارج
گردد؛ پس زمانى كه اشك چشمش بر صورت جارى شود اگر قطره اى از آن در جهنم بريزد،
حرارت آن را خاموش كند، و هيچ چشمى نيست كه گريه كند بر ما مگر آنكه با نظر كردن
به كوثر و سيراب شدن با دوستان، خوشوقت مى گردد» . 94 با توجه
به اين روايت شريف بايد گفت:جايى كه آتش جهنم كه قابل مقايسه با آتش دنيا نيست و
به وسيله گريه بر حسين (ع) خاموش و برد و سلام گردد ، پس اگر در موردى، آتش ضعيف
دنيا عزادار حسينى را نسوزاند جاى تعجب نيست .سيد
جليل مرحوم دكتر اسماعيل مجاب (داندانساز) عجايبى از ايام مجاورت در هندوستان كه
مشاهده كرده بود نقل مى كرد،
از آن جمله مى گفت : عده اى از بازرگانان هندو (بت
پرست) به حضرت سيدالشهدا (ع) معتقد و علاقه مندند و براى بركت مالشان با آن حضرت
شركت مى كنند، يعنى در سال مقدارى از سود خود را در راه آن حضرت صرف مى كنند. بعضى
از آنها روز عاشورا به وسيله شيعيان ، شربت و پالوده و بستنى درست كرده و خود به
حال عزا ايستاده و به عزاداران مى دهند، و بعضى آن مبلغى كه راجع به آن حضرت است
را به شيعيان مى دهند تا در مراكز عزادارى صرف نمايند.
يكى از
آنان را عادت چنين بود كه همراه سينه زنها حركت مى كرد و با آنها به سينه زدن
مشغول مى شد. وقتى از دنيا رفت، بنا به مرسوم مذهبى خودشان، بدنش را با آتش
سوزانيدند تا تمام بدنش خاكستر شد جز دست راست و قطعه اى از سينه اش كه آتش، آن دو
عضو را نسوزانيده بود.بستگان
آن دو عضو را آوردند نزد قبرستان شيعيان و گفتند: «اين دو عضو راجع به حسين شماست»
95.9- تأثير شعر سرودن در عزاى
حسينىامام
صادق (ع) فرمود: «كسى نيست كه براى حسين (ع) شعرى بسرايد و گريه كند يا بگرياند
مگر اينكه خداوند بهشت را بر او واجب كرده و گناهانش را مى آمرزد» .
سخنى با حسين (ع)
«حسين ! اى پرچم خونين حق بردوش، حسين ! اى انقلابى مرد حسين ! اى رايت آزادگى در دست، در آن صحراى سرخ و روز آتشگون قيام قامتت در خون نشست، اما پيام نهضتت برخاست از آن طوفان «طف» در روز عاشورا، به دشت «نينوا» ناى حقيقت از «نوا» افتاد ولى ... مرغ
شباهنگ حقيقت ، از نواى ناله «حق ، حق » نمى افتد».سلام بر تو ، اى حسين !سلام بر
خط شفقگون كربلا، كه خون تو را، اى خون خدا - همواره بر چهره افق مى پاشد و غروب
هنگام، سرخى آسمان مغرب را به شهادت مى گيرد ، تا آن جنايت هولناك را هر چه
آشكارتر بنماياند و چشم تاريخ را بر اين صحنه هميشه خونين بدو زد و گوش زمان را از
آن فريادها تندر گونه آن عاشوراى دوران ساز، پر كند.اى حسين
... اى عارف مسلّح !كربلاى
تو، عشق را معنى كر دو انقلاب تو اسلام را زنده ساخت و شهادت تو، حضور هميشگى در
همه زمان ها و زمين ها بود.اى حسين
... اى شراره ايمان !اى حسين
... اى در سكوت سرخ ستم، شهر آشوب!در بهت
خاموشى و ترس، تلخابه فرياد را در حلقوم شب ريختى و با نامردان تبهكار ، مردانه در
آويختى.عاشوراى
تو، انفجارى از نور و تابشى از حق بود
كه بر «طور» انديشه ها تجلى كرد و «موسى
خواهان» گرفتار در «تپه» ظلمت ظلم را از سرگردانى نجات بخشيد.چه
مى گويم؟ ... تو تاريخ را به حركت آوردى و زبان زمان را به سرودن حماسه هاى زيباى
ايثار و جهاد و شهادت گشودى . لحظه لحظه تاريخ را عاشورا ساختى و جاى جاى
سرزمين ها را كربلا...خفته
بوديم و بى خبر ... اما تو، اين «مصباح هدايت» و اى «كشتى نجات» گام خسته ما را به
تلاش كشاندى و افسردگى يأسمان را به شور اميد مبدل ساختى و از سكوت و درنگ و وحشت
، به فرياد و هجوم و شجاعتمان رساندى و پاى كوفته و پر آبله ما را، تابام آگاهى و
تا برج بيدارى فرا بردى. «اى
حسين » ...تو كلاس
فشرده تاريخى .كربلاى
تو، مصاف نيست منظومه
بزرگ هستى است ، طواف
است.پايان
سخن پايان
من است تو
انتهاى ندارى ...
86 بحارالانوار , علامه مجلسى , ج 44 ص 284 87 منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 165 88 منتخب كامل الزيارات , ابن قولويه , ص 168 89 جلاء العيون , علامهء مجلسى , ص 462 90 بحارالانوار , علامه مجلسى , ج 44 ص 293 91 وسائل الشيعه , شيخ حر عاملى , ج 10 ص 397 92 داستانهاى شگفت , آيت الله شهيد دستغيب , ص 9 93 اختيار معرفة الرجال , شيخ طوسى , 89 94 خلاصه اى از مقالهء عاشورا نوشتهء جواد محدثى . 95 خط خون موسوى گرمارودى .