قيـام سيـدالشهدا, قيـام بـراى اصلاح جامعه - مقالات حسینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقالات حسینی - نسخه متنی

گرداورنده: علیرضا رجالی تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قيـام سيـدالشهدا, قيـام بـراى اصلاح جامعه

آن چه از سخنان درربـار و مـوضع گيـرىهاى امام حسيـن عليه السلام در طـول نهضت بر
مـىآيـد, ايـن است كه قيام امام براى تحقق امر به معروف و نهى از منكر در جامعه
اسلامـى بـوده و حضرت پيـوسته بـر ايـن فريضه بسيار مهم كه اصل و اساس تمام فـرايض
و واجبات است, در مـوارد و مـواقع گـونـاگـون, حتـى در روز عاشـورا, تـاءكيـد مى
نمايد.

علت ايـن كه امـام حسيـن عليه السلام در دوران حكـومت غاصبــانه معاويه قيام نكرد
با ايـن كه او نيز ستمگرى جنايتكار و تبهكارى فـاسـد و نـالايق بـود, بلكه اسـاس
تمـام زشتـى ها و خيـانت هـا و انحـراف ها شخص معاويه است و يزيـد تمام بـديها و
فسـادها را از پـدر پليـدش ارث بـرده, شايـد ايـن باشـد كه معاويه بـا آن همه
خباثت, مـردى زيـرك و فـريبكار بـود و به صـورت ظاهـر, ديـن را بازيچه قرار نمى
داد و تجاهر به فسق و تباهـى نمـى نمـود, هرچنـد بـراى نابـودى دين نقشه ها مـى
كشيـد و با پيروان اميرالمـومنيـن عليه السلام بـدتـريـن رفتـارهـا را مـى نمود.

روزى كه معاويه به هلاكت رسيد و فرزنـد خلفـش يزيد لعنه الله عليه بـر اريكه قـدرت
تكيه زد و مقـام والاى خلافت اسلامـى را بــا زور سرنيزه اشغال نمـود, همان برنامه
سياه و ننگيـن پـدرش را ادامه داد و همان ديكتاتـورىها و ستمگرىها و حق كشـى ها را
دنبال كـرد, با ايـن تفاوت كه آشكارا با احكام اسلام بازى نمود و مركز صدارت را
مركزى بـراى قماربازى, مـى گسارى, انحرافات اخلاقـى و تبهكارى قـرار داد, و نه
تنها خلافت را به بازى گـرفت و پشت پا به احكام ديـن زد, بلكه اصل اسلام را به
عنـوان يك ديـن الهى منكـر شـد و رسالت پيامبر را زير سـوال برد و بنى هاشـم را
حاكمانـى سلطه جـو معرفى كرد كه چند صباحـى آمدند و حكـومت كردند و اينك نـوبت به
مـن رسيده كه از حكـومت و قدرت كام دل برگيرم, هرچه بادا باد و با اشعار معروفـش
وحى و نبوت و همه اصول اسلامى را علنا منكر شد و به مسخره گرفت.




  • لعبت هاشم بالملك فلا
    خبر جاء و لا وحى نزل



  • خبر جاء و لا وحى نزل
    خبر جاء و لا وحى نزل



ايـن جا ديگر جاى درنگ بـراى يك مردالهى كه وارث انبيا و اوليا است و سبط پيامبـر
و امام به حق است, نمـى باشـد. بايـد به سرعت قيام كرد تا آن همه رنج و محنت هاى
نياى بزرگـوارش, پـدر و مادر و بـرادر پـاك و مطهرش از بيـن نرود.

ايـن جا ديگـر جاى استـراحت و سكـوت و شانه از زير بار مسئوليت خالى كردن نيست.
بايد قيام كرد و از اسلام و قرآن دفاع نمـود چه مـردم يـاريـش كننـد و چه غدر
كـرده و بيعتـش را بشكنند.

امـروز روزى است كه يزيـد ستمكـار, بنيـان و شـالـوده ديــن را مـى خواهـد از بيخ
و بـن بر كنـد و خـون پاك شهيدانـى كه در راه احقاق حق ريخته شـده و اسلام را
آبيارى نمـوده, پايمال نمايد. و چه كسـى سزاوارتر از حسين كه در برابر ايـن تبهكار
ملحد بايستد و قـرآن و اسلام را حفظ كنـد و مسلمـانـان را از انحراف و به بى راهه
رفتن نگه دارد.

از ايـن روى در پاسخ والـى مدينه كه از حضرتـش خـواسته بـود با يزيد بيعت نمايد,
چنين فرمود:

((اءيها الاميـر! انا اءهل بيت النبـوه و معدن الـرساله و مختلف الملائكه, بنا فتح
الله و بنا يختـم, و يزيـد رجل شارب الخمـر و قاتل النفـس المحرمه, معلـن بالفسق,
و مثلـى لايبايع مثله ولكـن تصبح و تصبحـون و ننظر و تنظرون اءينا اءحق
بـالخلافه.)) ما اهل بيت پيامبـر و كان رسالت هستيـم. منزل ما فرودگاه فرشتگان
است. خـداونـد از مـا آغاز كـرده و به مـا ختـم مـى كند.

و يزيد مردى است مى خـوار, قاتل نفـس محترمه (بـى گناهانى كه خدا قتلشان را حرام
دانسته), تبهكار آشكار و شخصـى ماننـد مـن هرگز با شخصـى مانند او بيعت نمى كند,
ولى به هر حال صبح بر ما و شما سر مى زنـد و به زودى مى بينيـد و مـى بينيـم چه
كسـى سزاوارتر به خلافت و جانشينـى پيامبـر است! آرى! اگـر حسيـن عليه السلام قيام
نمى كرد و در برابـر آن همه فساد و كژى, سكـوت اختيار مـى نمـود, هرچند زندگـى
آرام و بـى دغدغه اى داشت و شايد خيلى هـم با عزت و احترام بـود, ولى قطعا سكـوت
او فرصتى زريـن به يزيد و يزيديان مـى داد كه نقشه هاى شـوم شيطانـى خـود را اجرا
كنند و به آمال و آرزوى ديرينه شان بـرسند و از اسلام اثرى نمانـد چنان چه پيـوسته
پـدرش معاويه آرزو مـى كـرد روزى بـرسـد كه صـداى شهادتين از مـاءذنه ها بلنـد
نشـود و نـام مبـارك رسـول الله از زبـان هـا و نوشته ها برداشته شود.

ايـن جا است كه قيام حسيـن, اسلام را دگـر بار زنـده كـرد و لذا پيامبر اكرم صلى
الله عليه و آله و سلـم مى فرمايد: ((حسيـن منى و اءنا من حسين)) ـ حسين از من است
و مـن از حسينم. يعنى حسيـن ادامه دهنـده راه وحـى و زنـده نگه دارنـده اسلام و
قــرآن است. چه خـوش است سخـن يـار كه در ايـن زمينه مـى فـرمـايـد:

((اگر عاشـورا و فـداكارى خانـدان پيامبـر نبـود, بعثت و زحمات جـان فـرساى نبـى
اكـرم را طاغوتيان آن زمان به نابـودى كشانـده بـودنـد. و اگـر عاشـورا نبـود,
منطق جـاهليت ابـوسفيانيـان كه مى خـواستند قلـم سرخ بر وحـى و كتاب بكشند و يزيد
ـ يادگار عصر تاريك بت پرستـى ـ كه به گمان خـود با كشتـن و به شهادت كشيـدن
فرزندان وحـى, اميـد داشت اساس اسلام را بـرچينـد و با صـراحت و اعلام ((لاخبر جاء
و لا وحـى نزل)) بنياد حكـومت الهى را بـركنـد, نمى دانستيم به سر قرآن كريـم و
اسلام عزيز چه مىآمد؟

لكـن اراده خـداونـد متعال بـر آن بـوده و هست كه اسلام
رهايـى بخـش و قرآن هدايت افروز را جاويد نگاه دارد و با خون شهيدانى چـون فرزندان
وحـى احيا و پشتيبانـى فرمايد و از آسيب دهر نگه دارد, و حسيـن بـن على آن عصاره
نبوت و يادگار ولايت را برانگيزد تا جان خود و عزيزانـش را فداى عقيده خويـش و امت
معظم پيامبر اكرم نمايد تا در امتـداد تاريخ, خـون پـاك او بجـوشـد و ديـن خـدا را
آبيارى فـرمـايـد و از وحـى و رهآوردهـاى آن پـاسـدارى نمـايــد)). ( پيام امام 16
/ 3 / 60 )

اكنـون امام حسيـن عليه السلام مـى خـواهد قيام كند. از كجا بايد آغاز كرد؟

آيا كـافـى است كه در مـدينه بمانـد و در محـدوده كـوچكـى عليه دستگاه ستمگر يزيـد
تبليغات كنـد يا اينكه جاى ديگـرى بـرود كه بيـش تر مجال تبليغ و فعاليت دارد.
آرى! امام حسيـن عليه السلام, مكه را بـراى تبليغ و حـركت عليه يزيـد اختيار كرد.
در آن جاست كه مسلمانان از هر شهر و روستا جمع مى شوند, گردهـم مىآيند و از مسـايل
اسلام بـا خبـر مـى شـونـد. امـام حسيـن هـم كه هيچ وسيله تبليغاتى جز سخـن گفتـن
ندارد, پس بهتر است در آن جا به فعاليت بپـردازد و جهان اسلام را در جـريـان امـور
قـرار دهد.

/ 92