ارزشهاى اخلاقى در حادثه كربلا - مقالات حسینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقالات حسینی - نسخه متنی

گرداورنده: علیرضا رجالی تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ارزشهاى اخلاقى
در حادثه كربلا

حادثه كربلا يك صحنه نمايش اخلاق اسلامى است كه به اختصار به
توضيح ارزشهايى نظير مروت، ايثار و فداكارى كه برجستگى بيشترى دارند مى پردازيم.

مروت

حسين عليه السلام با دشمنان به شيوه پدرش على عليه السلام
رفتار مى كرد. سيراب كردن آنان به هنگام تشنگى و پرهيز از ترور و غافلگيرى،
نمونه هاى روشنى از مروت است. حسين عليه السلام نيز با اين كه از فسق و فجور و
خباثت شمربن ذى الجوشن، و اهانت وى به حريم ولايت آگاه است پيشنهاد حمله ناگهانى
سپاه خود را رد مى كند و مى گويد: «ما هرگز شروع به جنگ نمى كنيم ولو به نفع ما باشد.
(33)
»

ايثار

ايثار عاطقه اى است اخلاقى، انسانى و اسلامى كه در حادثه
كربلا به اوج خود رسيد. از خودگذشتگى ابوالفضل العباس عليه السلام در ننوشيدن آب
تجسمى از ايثار بود. وى پس از دفع مزاحمان به شريعه فرات رسيد هنگامى كه مشك را از
آب پر كرد با اين كه خود نيز تشنه بود به ياد تشنگى مولايش از نوشيدن آب منصرف شد.
آن را ريخت و آنچه بر دلش گذشت، بر زبان جارى كرد (رجز خواند) و چنين گفت «عباس!
حسين عليه السلام در خيمه تشنه است و تو مى خواهى آب گوارا بنوشى! به خدا قسم...
رسم برادرى، رسم امام داشتن، رسم وفادارى چنين نيست؟ ابوالفضل مظهر وفا بود. نمونه
ديگر عمربن قروى انصارى بود كه خود را به هنگام نماز در برابر پيكانهاى كفار سپر
اباعبدالله عليه السلام قرار داد و از پا درآمد... وى در عين حال ترديد داشت كه
وظيفه اش را انجام داده و به عهدش وفا كرده است.» (34)

مساوات

اصحاب حسين عليه السلام تركيبى از آزادگان و بردگان آزاد شده
بود و شيوه رفتار امام هم نسبت به نقش آفرينان و ايثارگران يكسان بود رنگ، قوميت،
موقعيت و نژاد آنان در نظر و قضاوت وى تاثيرى نداشت و مساوات حاكم بود چنان كه دو
نفر از عده معدودى كه امام خود را به بالين آنان رسانيد برده آزاد شده بودند.
«جون » يكى از آنها بود كه وقتى به شهادت رسيد امام خود را به بالين وى رسانيد و
حشر او را با «ابرار» كه مقامى برتر از متقين است از خدا درخواست كرد «خدايا در آن
جهان او را با «ابرار» محشور كن.

ديگر مردى رومى است كه وقتى از اسب بر زمين افتاد
اباعبدالله عليه السلام خون را از جلو چشمانش پاك كرد و صورتش را بر صورت وى
گذاشت. اين صورت بر صورت نهادن منحصر به همين غلام و فرزندش على اكبر بود «فوضع
خده على خده... متبسم الى ربه...» صحنه خونين كربلا متضمن پيامهاى اخلاقى،
اجتماعى، توحيدى، اعتقادى، عرفانى، اندرزى و پرخاشگرى است كه با جانبازيهاى
كم سال ترين (طفل شيرخوار اباعبدالله عليه السلام) تا كهنسالترين مرد (جابربن عروه
غفارى) و زن (زوجه عبدالله بن عمر كلبى) تجسم پيدا كرد و هر يك عهده دار نقشى
بودند.» (35) در آن روز هيچ كدام از اصحاب حسين عليه السلام در برابر
دشمن ضعفى از خود نشان ندادند، فرار نكردند و به سپاه دشمن نپيوستند.


انتخاب انقلابى
حر

برعكس نيروى جاذبه، ايمان و شيوه رفتار امام در امر به معروف
عملى سبب شد كه «حر» را كه نامزد امارت بود وادار به توبه كرد و در زمره «التائبون
العابدون الحامدون السائحون الراكعون الساجدون الآمرون بالمعروف و الناهون عن
المنكر» (توبه/112) قرار گرفت [و در بروز حال توبه و توجه تام به خدا و اولياى او
و قطع علاقه دنيوى عاقبت بخير شد و سرمشق ديگران گرديد وى پس از توبه با اجازه
امام در مقابل مردم ايستاد و گفت: شما همان كسانى هستيد كه وسيله نامه به وى وعده
يارى داديد، پيمان شكنى آنان را زشت و ننگين شمرد و پس از اتمام حجت ها جنگيد تا
به شهادت رسيد و اين چنين مورد تفقد حضرت اباعبدالله عليه السلام واقع شد] «ونعم
الحر حر بنى رياح » «اين حر رياحى چه حر خوبى است.» (36)


قدردانى و
ارج نهادن به عمل شايسته مؤمنى كه براى حاكميت فرمان اساسى «امر به معروف و نهى از
منكر» تا پاى جان مى ايستد خودش امر به معروف است و موجب مى گردد

كه ديگران نيز به
انجام امور شايسته راغب گردند. از جمله كسانى كه حسين عليه السلام خود را به بالين
آنان رسانيد ابوالفضل العباس بود وى يادگار شجاعت اميرالمؤمنين عليه السلام است و
مورد علاقه شديد ابى عبدالله عليه السلام كه عبارتهاى عباس جانم، بنفسى انت (اى
جان من به قربان تو) نشانگر درجه محبت اوست. عباس عليه السلام در آن هنگام كه
سرگرم پيكار است; برادر به حال انتظار ايستاده است كه ناگهان فرياد مردانه ابالفضل
را شنيد. خود را به بالين او رسانيد از ديدن پيكر قطعه قطعه شده عباس و كشتار
بى رحمانه يزيديان به قدرى منقلب گرديد كه «چهره حسين عليه السلام شكسته شد (بان
الانكسار فى وجه الحسين) از ميان كسانى كه حسين خود را به بالينشان رسانيد

هيچ كدام وضعى دلخراش تر و جانسوزتر از ابالفضل العباس عليه السلام نداشت.»
(37)
هنگامى كه فرزندان و اصحاب امام وظيفه خود را انجام دادند و دعوت حق را
پاسخ گفتند و به درجه والاى شهادت رسيدند. امام در حالى كه ارواح پاك آنان را مورد
خطاب قرار داد پيروزى معنوى سپاه اسلام را به آنان نويد داد و نفرت و انزجار دايمى
جهانيان را يادآور گرديد:



«اى ارواح پاك برخيزيد، ستمگران و ناكسان را بنگريد كه
چگونه در عين غلبه متلاشى و مغلوب گشته اند و براى هميشه شكست خورده اند و براى
ابد منفور گشته اند.» (38) ظاهرا از اصحاب و فرزندان امام بجز حضرت
سجادعليه السلام كه در بيمارى به سر مى برد، كسى باقى نماند لذا خود
حسين عليه السلام آماده رفتن به قربانگاه شد

«حضرت اباعبدالله عليه السلام در
دقيقه هاى آخر زندگانى خود آنان را از چنين پايانى بيم داد: «به خدا اگر مرا كشتيد
به جان يكديگر مى افتيد و خون يكديگر را مى ريزيد اما خدا به اين كيفر بر شما
بسنده نخواهد كرد، عذابى سخت براى شما آماده خواهد ساخت.» (39) امام به
خاطر پاسدارى از حريم مقدس اسلام و ارزشهاى گرانبهاى آن در هيچ شرايطى جزع و
بى تابى نكرد و تسليم قدرت طلبان و زورگويان جائر نشد و كشته شدن و اسارت خاندان
را به جان خريد و به عهد خود وفا كرد و شهادت را عاشقانه پذيرا شد و به سوى محبوب
شتافت. حسين عليه السلام با شهادت خود از يك سو راه مبارزه با بيدادگرى، فساد و
ناجوانمردى ... را نشان داد و از سوى ديگر با خصلتهاى عاليه انسانى راه وصول به
كمال و تقرب به حق را آموخت و پرچم حقانيت و عظمت تشيع را به خواهرش زينب
كبرى عليهاالسلام سپرد.

بانوى كربلا
زينب كبرى عليهاالسلام

زينب عليهاالسلام كاروان سالار است. وى نمونه اعلا و الگوى
تمام عيارى از چگونگى حركت انسان به سوى كمال است و پس از برادر مسؤوليت ادامه
نهضت پرخروش حسين را برعهده دارد، پرستارى از حجت خدا، امام
زين العابدين عليه السلام نيز با اوست. هنگامى كه اهل بيت را در بدترين و
نامناسب ترين شرايط به كوفه مى آورند در مدخل كوفه زينب عليهاالسلام دختر با فضيلت
على و فاطمه مى درخشد. وى در حالى كه شجاعت و عفت و پاكى زنانگى درهم آميخته بود
ضمن القاى خطابه اى براى اهل كوفه تلخكامى و غم و اندوه دايمى را مى طلبد (نفرين
مى كند) و آنان را متوجه اين واقعيت مى كند كه چگونه تحت تاثير نفس پرفريب قرار
گرفتند و بازيچه اميال جنايتكارى شدند و ننگ كشتن فرزند پيغمبر را بر دوش كشيدند و
براى هميشه به عذاب الهى گرفتار شدند. زينب عليهاالسلام خطابه خود را بدين گونه
آغاز مى كند:
«هرگز اشكهاى شما نايستد و شيونتان آرام نگيرد... ننگ كشتن
نواده خاتم پيغمبران و سالار فرستادگان را چگونه مى توانيد بشوييد؟» (40)
آرى اسراى دودمان رسول اكرم صلى الله عليه وآله با تبليغات
سوء عمال يزيد به عنوان خارجى به كوفه وارد شدند اما «آنها هرگز به صورت يك
جمعيت شكست خورده درنيامدند و دنبال همان هدف حسينى بودند.» (41) زينب عليهاالسلام
بانوى خردمند بنى هاشم با تكيه به نيروى معنوى و عظمت روحى اش ترسى به خود راه
نداد و با كمال شجاعت كوفيان عهدشكن و ابن زياد پليد بى رحم سركش و يزيد مقتدر
مستبد تبه كار را رسوا كرد.

رسالت امام
سجادعليه السلام

امام زين العابدين عليه السلام در نابسامانترين دوره امامت
ائمه اطهارعليهم السلام مى زيست. پس از واقعه عاشورا و آغاز خلافتش همراه اسرا به
اسيرى برده شد. در مدخل كوفه زينب عليهاالسلام خطبه اى ايراد فرمود كه به بيدارى و
آگاهى اهل كوفه و كارگزاران يزيد انجاميد و موجب تاثر، سرافكندگى و پشيمانى آنان
گرديد و زمينه درخشش امام چهارم عليه السلام را در مسجد شام فراهم ساخت وى در حضور
يزيدبن معاويه با سخنرانى خود درباره تصحيح فرهنگ سياسى جامعه و تبيين اسلام و
رهبر اسلامى و پيشواى قرآنى موضع خود را تشريح كرد. امام در مدت سى وچهار سال
امامت خود مسائل مختلف مربوط به جامعه را در قالب صحيفه سجاديه نشر داد و خاطرات
عاشورا را زنده كرد.

امام از موضع حق حراست نمود و در مراقبت بر جريانهاى داخلى
جامعه اسلامى همت گماشت و به پرورش فرزندى كه پس از وى به امر خدا امام خواهد بود
توجه داشت و «از تربيت فرزند ديگر خويش زيدبن على بن الحسين عليه السلام كه به
عنوان پرچمدار انقلاب خونين ديگر زيرنظر امام خود بايد بپاخيزند تا تبلور عاشورا
كاستن نگيرد غافل نبود.» (42) حادثه عاشورا و نهضت امام حسين بسان
خورشيدى سرچشمه فيض بخشى در عرصه ها و سطوح مختلف براى آزادگان بويژه شيعيان گرديد
خون «مطهر حسين عليه السلام و يارانش بر زمين ريخت، اما از آن خون درخت آزادى و
آزادگى روييد... و اين نهضت سرچشمه صدها نهضت ديگر شد كه در تاريخ اسلام پديد آمد


مانند نهضت توابين، مختار ثقفى، زيدبن حسن، شهداى فخ... و تا هم اكنون نيز هر
نهضتى كه عليه ستم و تباهى و روشهاى بيدارگرانه در دنياى اسلام و شيعه پامى گيرد.»
(43)
و نهضتى كه از سال 42 به لطف و عنايات حق و زعامت حضرت آيت العظمى امام
خمينى قدس سره پى ريزى شد و در سال 1357 به انقلاب شكوهمند اسلامى پيوند خورد و هم
اكنون حلاوت ثمرات آن را به جان مى چشيم نيز از بركات نهضت عاشوراى حسينى است. بر
ما است كه از سيدالشهداعليه السلام و اصحاب باوفايش الگو گيريم و در حفظ و حراست
ارزشهاى معنوى و منشهاى آسمانى و حقايق بسيارى كه در عاشورا درخشيدند بكوشيم و اين
راه را به پايان برسانيم.







33- حماسه حسينى، ج 2، ص 262


34- همان، ص 261 تا ص
267.

35- همان، ص
268.

36- همان، ص 112 تا
116.

37- همان، ص
118.

38- محمدباقر محقق، قرآن و امام حسين، تهران، انتشارات بعثت، 64، ص
94.

39- پس از پنجاه سال،.، ص
182.

40- حماسه حسينى، ج 2، ص
292.

41- بنت الشاطى، بانوى كربلا، ترجمه سيدرضا صدر، تهران، نشر چاپ جديد، ص 61،
ص
167.

42- ابوالشهدا الامام حسين، ص
222.

43- بعثت، غدير ،عاشورا، مهدى، ص
162.












/ 92