دميدن روح استقامت و آزاديخواهى - مقالات حسینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقالات حسینی - نسخه متنی

گرداورنده: علیرضا رجالی تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دميدن روح استقامت و آزاديخواهى

يكى ديگر ازآثار و بركات سياسى -
اجتماعى سيدالشهدا (ع) اين بود كه نه فقط با حرف كه در عرصه عمل هم روح استقامت و
پايدارى وآزاديخواهى و حفظ كرامت و عزت نفس را در كالبد بى روح مسلمين در همه
اعصار دميد.
سالار شهيدان در برابر نيروى
مهيب ستم و قوه قاهره بنى اميه، بالاترين استقامت و مهمترين پايدارى و شهادت را به
خرج داده و در مقابل آنان مقاومت كرده و به انسانها درس حريت و آزادگى آموخت. آن
حضرت در آخرين لحظات حماسه كربلا با بدنى مجروح و خونين، دشمن را طرف خطاب قرار
داده و فرمود: «اى پيروان ابوسفيان، اگر دين نداريد پس در دنيا آزاد مرد باشيد».
حماسه عاشورا سراسر، شعارهاى
آزادى طلبى و استقامت و عزت نفس است. چنانكه آن حضرت در روز عاشورا ضمن گفتارهاى
گرم و آتشين خود فرياد مى زد: «اين ناپاك و فرزند ناپاك، مرا بين دو كار مخير
ساخت: يا ذلت را بپذيرم و در برابر يزيد تسليم شوم، و يا اينكه كشته گردم و به حكم
شمشير تن دهم! اما از ما خاندان پيغمبر ذلت بدور است، نه خدا براى ما ذلت مى خواهد
و نه پيامبر او و نه مردان پاك دل و مؤمن و نه آن دامنهاى منزهى كه ما را در ميان
خود پرورانده است» (7).
آرى، رمز موفقيت و راز پيروزى
انسان در هميشه تاريخ بستگى به استقامت و پايدارى در مقابل سختى هاى راه دارد و
امام حسين (ع) با استقامت خود در برابر بناى شرك و اساس كفر و الحاد و بذل جان و
تمام هستى خود در اين راه مقدس، باعث دميده شدن روح پايدارى و آزادگى در بين مردم
گشت، به طورى كه در قيامهاى بعد از آن حضرت اين امر به خوبى مشهود است .

قيام حسينى الگوى قيامهاى مقدس ديگر

قيامهاى مقدس بشرى داراى دو مشخصه
هستند: اول اينكه آنها براى مقامات عالى انسانيت و توحيد و عدل و آزادى، و براى
رفع ظلم و استبداد صورت مى گيرند. دوم اينكه، برقى هستند در ظلمتهاى سخت كه
معمولاً مورد تصويب «عقلاى قوم!» قرار نمى گيرند. قيام امام حسين (ع) هر دو مشخصه
را دارا بود، و يكى از آثار اين قيام، جنبه الگويى آن براى ساير نهضتها و قيامهاى
به حق و الهى است. تمام انقلابهاى مقدسى كه در جهان اسلام پس از شهادت حسين (ع) تا
زمان ما به وجود آمد، خمير مايه اصلى آن، قيام آن حضرت بوده و هست و خواهد بود،
قيامى كه الهام بخش همه نهضتهاى اصيل رهايى بخش گرديد. و اين اصلى است كه خود امام
حسين (ع) در «بيضه» - يكى از منازل بين مكه و كربلا - به همراهان و ياران خويش
فرمود: «ولكم فيه اسوة»(8) در من براى شما نمونه و الگويى است. و چنانكه مى دانيم
اين الگو، قيام بر عليه ظلم و فساد است، همان امرى كه باعث گرديد خداوند متعال
رسولش را در قرآن براى انسانها اسوه و الگو معرفى كند. و رسول خدا (ص) فرمود:
«براى شهادت حسين (ع) حرارتى در دلهاى مؤمنان است كه هرگز سرد و خاموش نمى شود»
(9).
«استاد حسن ابراهيم» در اين
رابطه مى گويد: «كشته شدن امام حسين (ع) در تهييج شيعيان و وحدت بخشيدن به آنها
تأثير بسيارى داشت.


قبل از اين رخداد، شيعيان پراكنده بودند؛ زيرا شيعه گرى با خون
آميخته گشت و در اعماق قلوب شيعيان، نفوذ كرد و عقيده راسخ آنان شد» (10).
اثرات نهضت امام حسين از خود
دستگاه اموى و دشمنان حضرت شروع شد. درست مثل آبى كه با حرارت رو به جوشيدن
مى رود، پس از به جوش آمدن، نخست حبابهايى از ته ديگ بالا آمده و در روى آب
مى تركد، پس از آن كم كم جوشيدن آغاز مى گردد. انقلاب يك جامعه بر عليه دستگاه ظلم
نيز به همين شكل است، اول انتقادها و فريادهاى عدالتخواهى و تظلم كه به حكم
حبابهاى ته ديگ هستند از گوشه و كنار كشور بر مى خيزند و رفته رفته جان گرفته و
ديگ جامعه جوشيدن آغاز مى كند و دستگاه ستم را آنقدر بالا و پايين مى برد كه به
صورت كف بى ارزشى بر روى زمين مى ريزد.
بارى، بعد از شهادت امام حسين
(ع) بلافاصله اين فريادها و انتقادها كه مقدمه فرو ريختن اركان حكومت منحوس بنى
اميه بود بلند شد. «سنان بن انس» هنوز از قتلگاه امام بيرون نرفته بود كه يارانش
به او گفتند: تو حسين بن على، پسر پيغمبر، دختر رسول خدا (ص) را كشتى! تو مردى را
كشتى كه از همه عرب بزرگتر است و آمده بود تا حكومت را از دست بنى اميه بگيرد!
اكنون پيش امراى خود برو و پاداش خود را بگير و بدان كه اگر تمام موجودى خزانه هاى
خودشان را در برابر كشتن حسين به تو بدهند باز هم كم است. (11)


و نيز«حميد بن مسلم »گويد: زنى
را از طايفه «بكر بن وائل» كه به همراه شوهرش بود در ميان اصحاب عمربن سعد ديدم كه
چون ديد مردم ناگهان بر زنان و دختران حسين (ع) تاختند و شروع به غارت و چپاول
نمودند، شمشيرى به دست گرفت و رو به خيمه آمد و صدا زد: «اى مردان قبيله بكر، آيا
لباس از تن دختران رسول خدا (ص) به يغما مى رود؟ مرگ بر اين حكومت غير خدايى، اى
قاتلان رسول خدا» در اين هنگام شوهرش دست او را گرفته و به خيمه برگرداند. (12)
اينها و موارد بسيار ديگر،
نخستين عكس العمل هاى مردم از واقعه جانسور كربلا بود كه رفته رفته به وسعت آن
افزوده مى گشت، تا جايى كه روح انقلاب در مكتب اسلام دميده شد ومردم هرگاه رهبر
لايقى مى يافتند بر عليه حكومت نامشروع و فاسد بنى اميه دست به قيام مى زدند، و
شعار غالب انقلابها «خونخواهى حسين» بود. شمار اين انقلابها زياد است كه ما در
اينجا به چند نمونه اشاره مى كنيم.

1- انقلاب توابين:

اين انقلاب در
كوفه بر پا گرديد و واكنش مستقيم قتل امام بود، و انگيزه آن، احساس گناه به علت
يارى نكردن امام پس از آنكه كتباً از او دعوت كردند به كوفه آيد - بود. لذا كوفيان
خواستند ننگى را كه مرتكب شده بودند با انتقام از قاتلان آن حضرت بشويند و دست به
قيام زدند. اين واقعه در سال 65 هجرى روى داد.

2- انقلاب مدينه:

هدف اين انقلاب
خونخواهى نبود بلكه انقلابى بود عليه حكومت ستمكار بنى اميه. شركت كنندگان در اين
قيام يك هزار تن بودند كه به دست سپاهيان شام و با نهايت وحشيگرى سركوب گرديد.

3- قيام مختار ثقفى:

اين قيام در
سال 66 هجرى در عراق به انگيزه خونخواهى امام حسين (ع) و انتقام از قاتلان او صورت
گرفت. اين انقلاب به رهبرى مختار توانست در يك روز دويست و هشتاد تن از قاتلان
امام حسين (ع) را به قتل رساند.

4- انقلاب مطرف بن مغيره:

وى در
سال 77 هجرى بر عليه حجاج بن يوسف شوريد و عبدالملك بن مروان را از خلافت خلع كرد.

5- انقلاب ابن اشعث:

او نيز بر
عليه حجاج در سال 81 هجرى شوريد و عبدالملك مروان را از خلافت خلع كرد. اين شورش
تا سال 83 به طول انجاميد . در آغاز، پيروزيهاى نظامى به دست آورد اما بعدها شكست
خورد.

6- انقلاب زيد بن على :

وى كه از
فرزندان امام زين العابدين (ع) بود در سال 122 هجرى در كوفه قيام كرد، اما بيدرنگ
به وسيله سپاهيان شام كه در آن هنگام در عراق بودند سركوب گرديد.

7- قيام حسين بن على ، شهيد فخ :

«فخ» نام وادى و محلى است در قسمت غربى و يك فرسخى شهر مكه، و آن جايى است كه حسين
بن على (صاحب فخ) بر عليه حكومت عباسى در سال 169 هجرى قيام كرد و با ياران خويش
به شهادت رسيد. وى يكى از سادات و علماى اسلام بود كه براى عظمت تشيع با خون خويش
پس از حدود يك قرن از ماجراى كربلا اثرى عميق در عالم تشيع بجاى گذاشت.
اين انقلابها و انقلابهاى ديگر،
نقش مهمى در برابر حكومتهاى ناشايست وقت از نظر محفوظ ماندن ظواهر اسلام و نام
مقدس پيامبر اكرم (ص) و رعايت حقوق مردم ايفا كردند. و اين نهضتها خود يكى از آثار
مهم و ثمرات نهضت ريشه دار و عميق سيدالشهدا (ع) بود . در زمان كنونى نيز خواستگاه
انقلاب اسلامى ايران ،مجالسى بود كه به جهت بزرگداشت حماسه حسينى و واقعه عاشورا
اقامه مى گرديد.
قيام حسينى نه تنها براى مسلمين
بلكه براى غير مسلمانان نيز كه به دنبال رهايى از ظلم و ستم بوده و هستند، سرمشق
قرار مى گيرد. «مهاتما گاندى» مى گويد: من زندگى امام حسين (ع) آن شهيد بزرگ اسلام
را به دقت خوانده ام و توجه كافى به صفحات كربلا نموده ام و بر من روشن شده است كه
اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروز گردد، بايستى ازامام حسين (ع) پيروى كرده و
سرمشق بگيرد. (13)






  • حسين ، كشته ديروز و رهبر روز است
    خون او تفسير اين اسرار كرد
    ملت خوابيده را بيدار كرد



  • قيام اوست ، كه پيوسته نهضت آموز است
    ملت خوابيده را بيدار كرد
    ملت خوابيده را بيدار كرد



بيدارى خفتگان

از جمله آثار و بركات ديگرى كه
قيام و شهادت سيدالشهدا (ع) در بعد سياسى - اجتماعى داشت، بيدار شدن خفتگان و
انتقال روح مبازره جويى بر عليه ظلم و ستم بوده و هست.
براى تنوير ذهن و تصوير مطلب،
لازم است به طور اجمال اشاره اى به وضعيت جامعه اسلامى آن دوران داشته باشيم .
مردم آن زمان به چند دسته تقسيم مى شوند:


دسته اول: كه قسمت عمده مردم را
تشكيل مى داد، كسانى بودند كه در مقابل فساد معاويه ، اراده خود را از دست داده
بودند و به پستى و خوارى ناشى از فساد كه پيرامون خلافت اسلامى را فرا گرفته بود
تن در داده بودند.

دسته دوم : كسانى بودند كه منافع
خصوصى خود را بر رسالت و امامت ترجيح مى دادند. اين دسته بر خلاف دسته اول فارغ از
ظلم و انحراف بنى اميه بودند و آن را احساس نمى كردند.

دسته سوم : ساده لوحانى كه فريب
فرمانروايان بنى اميه را خورده بودند. و اگر نبود قيام و مقاومت امام حسين و اصحاب
راستين پيامبر به رهبرى اهل بيت (ع) ، ساده لوحان بسيارى فريب خورده و مى گفتند كه
اگر اين دستگاه سلطنتى و كارهاى آن قانونى نبود، صحابه رسول خدا (ص) خاموش
نمى نشستند.

دسته چهارم: كسانى بودند كه
مى پنداشت امام حسن (ع) خلافت را به معاويه واگذار كرده و با وى به خاطر اوضاع و
احوال پيچيده زمان سازش نموده است ! زيرا اگر چه براى مردم كوفه و عراق كه از
نزديك در جريان بودند، ماجراى صلح تحميلى آشكار بود؛ اما مسلمانانى كه در گوشه و
كنار جهان اسلامى آن روزگار پراكنده بودند - مانند مردم خراسان - و از دور دستى بر
آتش داشتند از ابعاد مسئله بى خبر بودند از اين رو امام حسين (ع) با قيام خونين
خود ثابت كرد كه صلح برادرش به معناى كناره گيرى از رسالت اهل بيت (ع) نيست.
گذشته از اين چهار دسته كه در
واقع جملگى در خواب خرگوشى مشترك بودند، دو دسته ديگر يعنى پيروان بنى اميه و
ياران حقيقى امام حسين (ع) نيز وجود داشتند . زيرا اگر چه اصحاب سيدالشهداء بسيار
اندك بودند ولى قابل ذكر است كه برخى از شيعيان و علاقه مندان امام در ساير
ايالتهاى اسلامى بودند و پس از اطلاع يافتن از دعوت حضرت، خواستند به او لبيك
گويند ولى مركز كوفه تحت كنترل شديد نظاميان عبيدالله بن زياد بود و به هيچ وجه
نمى گذاشتند كسى از آن خارج يا به آن وارد شود، و بسيارى از مسلمانان نيز در مناطق
دور دست از اين فاجعه به كلى بى خبر بودند كه حساب آنها با سايرين جدا است .


با توجه به آنچه به طور اجمالى
بيان شد، معلوم مى گردد كه مردم كوفه تا چه حدى در خواب خرگوشى فرو رفته بودند .
كه تمام فريادهاى امام و يارانش را نشنيده گرفته و آسايش و رفاه طلبى ، آنان را از
هر نوع كمكى در راه نجات اسلام از انحراف باز مى داشت .
در آن شرايط ، انقلاب خونين
سيدالشهدا (ع) تمام معادلات سياسى دشمنان را بر هم زد و اوضاع اجتماعى آن زمان را
دگرگون ساخت . جانفشانى شخصيت منحصر به فردى چون امام حسين (ع) كه از نخبگان و
برگزيدگان و پيشواى على الاطلاق مسلمانان بود و با فضيلت ترين و نزديكترين آنها به
پيامبر اسلام (ص) بود از طرفى خدايى بودن حركت مصلحانه سيدالشهدا (ع) و گذشتن از
همه هستى خود از طرف ديگر، و عمق فاجعه و مظلوميت آن امام عزيز از ناحيه سوم باعث
گرديد زنگ بيدار باش، خواب سنگين مردم را بر هم زند و مردگان را احيا كند، و درخت
اسلام را كه به پژمردگى روى آورده بود، با خون خود آبيارى كند و آنچنان طراوت و
شادابى بخشد كه تا ابد سر سبز و خرم باقى ماند.
در آن عصر قحطى حق جويان و حق
مداران ، كه ظلم و شرك و فساد، در پناه سرنيزه و كشتار، حكومت مى كرد و سكوت بود و
سكون ! حسين تازيانه فرياد بلند كرد و بر پيكر خفته ، بلكه مرده امت فرود آورد و
چنان شور و حركتى آفريد كه آن مردم را بيدار بلكه زنده نمود، و با اين بيدارى از
آنها پاسدارى از انقلاب محمد (ص) و عدل على و صبر حسن (ع) ، و معناى قرآن و رسالت
اسلام و خون خويش را طلب نمود.
خون امام حسين (ع) همانند آب
حياتى بود كه در كالبدهاى مرده و خشك و مأيوس جريان پيدا كرد و منشأ قيامهاى
بسيارى شد . و براستى مى توان گفت كه عصر عاشورا پايان نهضت امام حسين (ع) نبود
بلكه آغاز حركت و اول بيدارى ملت اسلام خصوصاً شيعيان بود.
«فليپ حتى» در كتاب تاريخ عرب مى
نويسد: «فاجعه كربلا، سبب جان گرفتن و بالندگى شيعه و افزايش هواداران آن مكتب گرديد.
به طورى كه مى توان ادعا كرد كه آغاز حركت شيعه و ابتداى ظهور آن، روز دهم محرم
بود».(14)
و «گيبون» مورخ مشهور گويد: «در
طى قرون آينده بشريت و در سرزمين هاى مختلف ، شرح صحنه حزن آور مرگ حسين (ع) موجب
بيدارى قلب خونسردترين قاريان و خوانندگان خواهد شد». (15)




  • بر لوح فتحنامه او شد شكست او
    مرد حق از شكسته شد هم مظفر است



  • مرد حق از شكسته شد هم مظفر است
    مرد حق از شكسته شد هم مظفر است



7. تحف
العقول ,محدث حرانى , ص 275

8.
تاريخ طبرى , ج 7 ص 300

9. جامع
احاديث الشيعه , ج 12 ص 556

10. ترجمهء تاريخ سياسى اسلام ,
ج 1 ص 351

11. تاريخ طبرى , ج 4 ص 347

12. ترجمهء لهوف سيد بن طاووس ,
ص 132

13. نقل از كتاب <درسى كه
حسين (ع ) به انسانها آموخت ; شهيد هاشمى نژاد, ص 447

14. درسى كه حسين (ع ) به
انسانها آموخت , شهيد هاشمى نژاد, ص 448

15. همان مأخذ.

/ 92