آثار و بركات سياسى - اجتماعى سيد الشهدا (عليه السلام ) - مقالات حسینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقالات حسینی - نسخه متنی

گرداورنده: علیرضا رجالی تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آثار و بركات سياسى -
اجتماعى سيد الشهدا (عليه السلام )




  • او كشته شد كه دين خدا جاودان شود
    جان جهان فداش كه بى مثل و گوهر است



  • جان جهان فداش كه بى مثل و گوهر است
    جان جهان فداش كه بى مثل و گوهر است



بقاى شريعت اسلام

اوضاع عمومى اسلام و مسلمين بسيار ناراحت كننده بود . فعاليت ها و تبليغات مسموم
بنى اميه عليه حضرت على (ع) و خاندانش ، و نيز تحريفات و بدعتهايى كه زيركانه در
اسلام داخل كرده بودند، شرايط را جهت نابودى اسلام و محو نام حضرت محمد (ص) آماده
كرده بود. خلافت الهى به حكمت سلطنتى و ديكتاتورى تبديل شده بود . روح شريعت اسلام
يعنى پرهيزگارى و عدالت، در اجتماع ديده نمى شد و از احكام اجتماعى دين فقط جمعه و
جماعت، آن هم به صورت تشريفات وجود داشت؛ و گاهى همين صورت تشريفاتى نيز به بدعت و
بلكه فسق و فجور مى گراييد . اكثر قريب به اتفاق نسل مسلمان كه آن روزها در شبه
جزيره عربستان زندگى مى كرد، در پايان خلافت عمر متولد و در عصر عثمان پرورش يافته
و در آغاز حكومت معاويه وارد اجتماع شده بودند، لذا پيامبر اكرم (ص) را زيارت
نكرده و شايد بتوان گفت مقام و منزلت خاندان وحى را درك نكرده بودند.
در رأس جامعه اى كه دچار
بى ارادگى و ضعف نفس شده بود، حاكمى فاسق و فاجر چون يزيد لقب شريف اميرالمؤمنين و
خليفه مسلمين را به ناحق با خود يدك مى كشيد. يك جوان قمار باز و شرابخوار، بى بند
و بار و صد در صد اهل دنيا و خوشگذرانيهاى آن بر مردم حكومت مى كرد يك مغز الكلى
كه از نظر افكار ، نسبت به اسلام و مقدسات اسلام كمترين عقيده اى نداشت، و ميمون
بازى و هوسبازى از كارها و تفريحات روزانه اش بود . انسانهاى خطرناك و دنيا طلب به
فرمان او در تمام استانها و شهرستانها بر اوضاع مسلط و بر دوش مسلمانان سوار
بودند.
در چنين وضع خطرناك و دردناكى ،
امام حسين (ع) پاى فشرد و عزم جهاد راسخ كرد و با تعداد معدودى از ياران ، همراه
با زنان و كودكان به استقامت برخاست، و چنين فرياد كرد:


«آيا نمى بينيد كه به حق
عمل نمى شود و از باطل نهى نمى شود؟ در اين هنگام بايد شخص مؤمن حقا و واقعاً طالب
لقاى پروردگارش باشد» (1).
اگر ديدى كه نابينا و چاه است
اگر خاموش بنشينى گناه است
بارى، مقاومت و پايدارى
سيدالشهدا (ع) بود كه شريعت اسلام را بعد از اينكه در اثر طغيان معاويه و جور و
بيداد او رو به اضمحلال گذارده بود، و تغيير و تبديلى كه او و پسر ناخلفش يزيد در
اين دين بنا گذاشته و اساس ديانت را متزلزل بلكه مشرف به انهدام نموده بودند نجات
بخشيد. نهضت اين بزرگوار و قيام نيرومندانه اش، بقاى دين را باعث گرديده، و با خون
خود و اصحاب و يارانش ،گلستان دين را آبيارى و نهال گلستان شريعت را سرسبز و شاداب
نمودند . اگر نهضت مقدس حسين نبود از اسلام به غير از اسلام اموى و از دين جز دين
يزيدى و دين تشريفاتى چيزى باقى نمانده بود .
«مقرم» در كتاب مقتل خود
مى نويسد: نهضت حسين (ع) جزء اخير از علت تامه جهت استحكام مبانى دين بوده، به
طورى كه اين نهضت ، بين دعوت حق و حملات باطل، تفرقه و جدايى انداخته ، حق و باطل
را از يكديگر جدا نمود . لذا گفته شده است : دين را وجود مقدس محمد ى شروع نموده و
بقاى آن به واسطه وجود مبارك امام حسين (ع)تداوم يافت . «الاسلام نبوى الحدوث و
حسينى البقاء» (2)
اين بركت بزرگ كه به خاطر وجود
شريف حضرت سيدالشهدا (ع) است، از تفسير بعضى احاديث نبوى نيز به دست مى آيد، از
جمله اين حديث معروف شريف كه فرمود: «حسين منى و انا من حسين» (3).
حسين از من است و من نيز از
حسينم .




  • بفرمود احمد شه عالمين
    حسين از منست و منم از حسين



  • حسين از منست و منم از حسين
    حسين از منست و منم از حسين



بدين معنى كه امام حسين (ع) سبط
آن رسول گرامى بوده و از زبان مبارك نبوت و انگشت ابهام مقام رسالت تغذيه نموده و
رشد و نماى او از شيره جان نبى اكرم (ص) بوده است ، و از طرفى پيامبر از امام حسين
است زيرا دين آن رسول خاتم ، به واسطه امام حسين و فداكارى و جان نثارى او به جهان
و جهانيان نفوذ كرده و تجليات و نورافشانى و گيتى شناسى خود را بعد از وفات پيغمبر
معظم، به وسيله شهادت و جانبازى و از مال و عيال گذاشتن اين بزرگوار به عالميان
جلوه و ظهور داده است .
«واشنگتن ايروينك» مورخ آمريكايى
گويد: «براى امام حسين (ع) ممكن بود كه زندگى خود را با تسليم شدن به اراده يزيد
نجات بخشد، ليكن مسئوليت پيشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمى داد كه او يزيد را به
عنوان خلافت بشناسد . او بزودى خود را براى قبول هر ناراحتى و فشارى به منظور رها
ساختن اسلام از چنگال بنى اميه آماده ساخت. در زير آفتاب سوزان سرزمين خشك و در
روى ريگهاى تفتيده عربستان روح حسين فنا ناپذير است .





  • اى پهلوان و اى نمونه شجاعت
    خون او تفسير اسلام مبين
    منجى و احياگر شرع است و دين(5)



  • و اى شهسوار من، اى حسين ». (4)
    منجى و احياگر شرع است و دين(5)
    منجى و احياگر شرع است و دين(5)



تفسير و احياى اسلام و امر به معروف و نهى ازمنكر

از جمله آثار مهم سياسى -
اجتماعى قيام و نهضت حياتبخش حسينى كه به جاى مانده، آشكار ساختن اسلام صحيح و
احياى امر به معروف و نهى از منكر بود تا بطلان اسلام انحرافى اموى كه پس از زمان
رحلت نبى اكرم (ص) صورت گرفت، روشن شود.
خاندان بنى اميه در تبليغات خود،
خويش را از خاندان رسول خدا (ص) قلمداد كرده و اسلام را وارونه به مردم نشان داده
بودند و ايشان را در امور دين به ادعاى اينكه اولى الامر واجب الاطاعه هستند در
حيرت و سرگردانى گذاشته بودند؛ اما امام حسين (ع) با قيام خود همه اين توطئه ها را
بهم ريخت و اسلام اموى و دين يزيدى را از اسلام ناب محمدى جدا ساخت، و با نماز خونين
خود در ظهر عاشورا، نماز را اقامه كرده عملاً معنا نمود.
چنانكه در زيارت وارث مى خوانيم:
«اشهد انك قد اقمت الصلوة و اتيت الزكوة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر».
بنابراين، نهضت و شهادت
سيدالشهداء (ع) دو معنى داشت:

1- نفى آنچه به نام اسلام مطرح
بود،


2- اثبات آنچه از اسلام فراموش گشته و انكار شده بود

مانند امر به معروف و
نهى ازمنكر - و اين هر دو با هم، يعنى «احياى اسلام محمدى».
پس از شهادت امام حسين (ع)، گروه
مكتبى، به حركت توده اى مخالف تبديل شد كه بدون استثنا همه مسلمين را در بر گرفت،
زيرا مسلمانان به حقيقت اسلام و هدف تفكر مكتبى پى برده بودند، طرز تفكرى كه از
روز اول، شعار حكومتى غير منحرف و صالح را فرياد مى كرد. در آن زمان، تمام جهان
اسلام دريافته بود كه سكوت امت بر انحراف رهبرى، خطايى فاحش به شمار مى آيد. زيرا
اين سكوت به فاجعه كربلا منجر شد. و همين امر آغازى شد براى انقلابها و امر به
معروف و نهى از منكر.
آرى، كار انبيا و اولياى الهى در
حقيقت امر به معروف و نهى از منكر و شناساندن معروف و منكر به مردم بوده است، و در
اين راستا، نه تنها به سخن بسنده نكردند كه از درگيرى و تحمل سختيها و دشواريهاى
آن نيز نهراسيدند. در اين بين رسول اكرم (ص) شناب بيشترى به آن دو امر داده و با
تلاش و پيگيرى اسلام را پيروز كرد.
اما بعد از رحلت پيغمبر (ص)،
مردم از خط مستقيم محمدى منحرف شدند و نا اهلان را به خلافت پذيرفتند كه عامل مهم
اين مصيبت، جهل مردم و بى توجهى به امر به معروف و نهى از منكر بود.



و امام حسين
(ع) با قيام مصلحانه خود احياگر حقيقى اين دو فريضه الهى است. چنانكه سر قيام خويش
را «اصلاح نمودن امت جدش و امر به معروف و نهى از منكر» معرفى مى نمايد. او با
قيام خود به اين دو اصل اسلامى، اعتبار و آبروى شايسته داد و ارزش آنها را در جهان
اسلام بالا برد، يعنى در حالى كه ديگران آن را در مرز ضرر شخصى متوقف مى كنند و
ارزش آن را پايين مى آورند، نهضت حسينى مرزى براى آن نمى شناسد.
گاهى گفته مى شود: فقهاى شيعه
شرايطى را براى امر به معروف و نهى از منكر ذكر كرده اند كه از آن جمله: ايمنى از
ضرر بر جان و مال و ناموس است. پس شهادت حسين (ع) چگونه امر به معروف و نهى از
منكر و يا برانگيزاننده بر آن است؟
در جواب بايد گفت: گاهى اوقات
انسان با مسئله اى مواجه مى شود كه ناچار است بين از خود گذشتگى براى نجات دين و
ميهن از نابودى و هلاكت، و به زندگى خويش پرداختن و دين و وطن را رها كردن، يكى را
انتخاب كند. و ترديدى نيست كه او بايد شهادت و از خودگذشتگى را اختيار كند. تا عمل
كرده باشد به دو قاعده قطعى: «تقديم اهم بر مهم» و «دفع ضرر اشد به ضرر اخف».



و
چنانكه مى دانيم كه در زمان خلافت يزيد به جايى رسيده بود كه قيام امرى واجب و
تكليف الهى بود، اگر چه منجر به شهادت حسين (ع) و اسارت خاندانش گردد. و اگر ايمنى
از ضرر، يك واجب مطلق بود و قيدى نداشت، هرگز جهاد در راه خدا بر مسلمانان واجب
نمى گشت بلكه شهادت در راه خدا معصيت محسوب مى شد! و حال آنكه چنين نيست.
استاد شهيد مطهرى (ره) در اين
باره مى فرمايد: «امر به معروف و نهى ازمنكر در مسائل بزرگ مرز نمى شناسد، هيچ
چيزى، هيچ امر محترمى نمى تواند با امر به معروف و نهى از منكر برابرى كند.
نمى تواند جلويش را بگيرد. اين اصل داير مدار اين است كه موضوع امر به معروف و نهى
از منكر چيست. اينجاست كه مى بينيم حسين بن على (ع) ارزش امر به معروف و نهى از
منكر را چقدر بالا برد. همانطور كه اصل امر به معروف و نهى از منكر را چقدر بالا
برد. همانطور كه اصل امر به معروف و نهى از منكر، ارزش نهضت حسينى را بالا برد،
چون حسين بن على (ع) فهماند كه انسان در راه امر به معروف و نهى از منكر به جايى
مى رسد كه مال و آبروى خودش را بايد فدا كند، ملامت مردم را بايد متوجه خودش كند؛
همانطور كه حسين كرد». (6)
آرى، به بركت وجود مقدس حسين و
نهضت حياتبخش وى و شهادت مظلومانه و در عين حال رسواگر او، حقيقت اسلام تفسير شد و
امر به معروف و نهى از منكر احيا گرديد.





  • هرگز فنا نيافت بقاى تو، زانكه يافت
    آزادگى، بقاى دگر از فناى تو



  • آزادگى، بقاى دگر از فناى تو
    آزادگى، بقاى دگر از فناى تو



1.
بحارالانوار , علامهء مجلسى , ج 44 ص 381

2. نقل
از كتاب ;زندگانى حضرت ابى عبدالله الحسين ; ابوالقاسم سحاب , ص 22

3. كشف
الغمة , علامه اربلى , ج 2 ص 6

4. به
نقل از كتاب درسى كه حسين (ع ) به انسانها آموخت ; شهيد هاشمى نژاد, ص 4

5. ـ
بيتى از نگارنده .

6.
حماسهء حسينى , شهيد مطهرى , ج 2 ص 130

/ 92