اسوه هاى تربيتى و اخلاقى در نهضت حسينى - مقالات حسینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقالات حسینی - نسخه متنی

گرداورنده: علیرضا رجالی تهرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اسوه هاى تربيتى و اخلاقى در نهضت حسينى

ايرانيان همچون ديگر ملتها دين اسلام را به اين دليل پذيرفتند كه دينى آسمانى است
و فرامين آن خدايى و پيام آن با پيام فطرت سازگار است. در اين مكتب است كه
ارزشهايى نظير شهادت و جهاد معنى مى دهد و شهيد قداست و ظمت خاصى مى يابد و شهادت
به كام مجاهد شيرين تر از عسل مى گردد. و به كوشش كنندگان راه حق مژده هدايت داده
مى شود: «الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» (بقره /132) و مظاهر اين مكتب ارج
مى يابند و شايسته ترين خويهاى آسمانى: ايثار، بيداردلى، ثبات بر طريق حق،
فداكارى، مروت، وظيفه شناسى تجلى مى نمايد. نظر به اين كه در اين مقال سخن از
اسوه هاى تربيتى و اخلاقى است. نخست تربيت و اخلاق را به اجمال تعريف مى كنيم سپس
به معرفى مظاهر و نمونه هاى تربيت و اخلاق در نهضت حسينى مى پردازيم:
تربيت عبارت است از پرورش و تقويت استعدادهاى مثبت و كاهش
استعدادهاى منفى و ايجاد هماهنگى لازم بين آنها.
«اخلاق جايگزينى عادتهاى شايسته به جاى ناشايسته است عادتهايى
كه شرع مقدس اسلام جزئيات آن را مشخص كرده است » (1) اخلاق بخشى از حكمت
عملى است كه در حوزه فرهنگ اسلامى عبارت از اين است كه امور مربوط به خود و
خانواده و جامعه و سياست برنامه ريزى شود و چنين اخلاقى را كتاب و سنت مى سازد. و
در رفتار بزرگان تبلور پيدا مى كند.» (2)
در زندگى امامان شواهد بسيارى داريم كه آنان در عين حال كه تعاليم
انسان دوستانه را ياد مى دادند «خود نيز در مقاطع مختلف:


در گرماى ظهر و سرماى سخت
نيمه شب، دست به عمل زده در هر مقياس كه ممكن بوده است خوراك و وسيله زندگى براى
بينوايان حمل مى كرده اند.» (3) و پيروان خود را عملا تعليم
مى داده اند. خاندان ولايت و ياران باوفاى حسين عليه السلام در قضيه كربلا نيز
همان طور كه در رعايت آداب و دستورات اخلاقى و انجام امور شايسته مظاهر اخلاق
بودند و در تدبير و سياست و اجراى احكام عبادى و تربيتى نيز بهترين سرمشق به شمار
مى آمدند. آنان به جهانيان آموختند كه فرامين قرآنى تنها براى گفتن و نوشتن و
شنيدن نيست بلكه براى اجرا و عمل است.» (4) آنان در صحنه پيكار حضور
يافتند و با آفريدن حماسه اى عظيم تعهد خود را به انجام رسانيدند.
نهضت عاشورا هنگامى آغاز شد كه مردم كوفه از ناروايى ها،
نامردمى ها و خودسرى هاى دستگاه بنى اميه به ستوه آمده بودند و حمايت خود را با
هزاران نامه اعلام داشتند. امام با اين كه بى وفايى و سست عنصرى مردم عصر خلافت
پدر و امامت برادر خود را تجربه كرده بود، اما «وى براى تعليم امت جدش رسول الله و
اتمام حجت و حاكميت فرمان الهى امر به معروف و نهى از منكر، دعوت آنان را پذيرفت و
مسلم بن عقيل را با نامه اى روانه كوفه كرد.» (5)

مسلم سفير امام
حسين عليه السلام

مسلم مؤمنى است كه در قبال مولايش براى خود تعهداتى قايل است
و ماموريت خود را يك تكليف شرعى تلقى مى كند و آن را با عشق مى پذيرد و روانه كوفه
مى شود به محض ورود، شيعيان دسته دسته با وى بيعت كردند. مسلم، مسلمانى پرهيزكار و
پاكدل بود كه به حقيقت براى اين نام برازندگى داشت; آن چنان معتقد بود كه رعايت
مقررات دين و سيره پيغمبر را از هر چيز مهمتر مى شمرد و در ديندارى او همين بس كه
چون پيغمبر ترور ناگهانى را نهى كرده بود، وى بهترين فرصت را براى قتل ابن زياد از
دست داد و از نهانخانه شريك بن اعور بيرون نيامد تا حرمت اين حكم را زير پا ننهاده
باشد و «نخواست كه به خاطر سلامت خود و پيروزى در ماموريتى كه به عهده داشت حكمى
از احكام دين را نقض كند.» وى با اين حركت ثبات بر طريق حق و پايبند بودن به سنت
پيغمبر و احكام دين و مردود بودن ترور را به پيروان حسين عليه السلام تعليم داد.
مسلم پس از مرگ «شريك » به خانه «هانى » رفت. هانى مردى
سرشناس، محترم و معتقد به حقانيت راه و رسم حسين عليه السلام بود وقتى ابن زياد از
ورود مسلم به خانه «هانى » آگاهى يافت، «هانى » را احضار كرد و به او گفت تا مسلم
را تسليم نكنى رها نخواهى شد. تسليم كردن مسلم براى شيخى سرشناس و محترم غيرممكن
بود. وى هرگز نمى توانست مهمان خود را به دشمن تسليم كند. «پس از گفتگوهاى
بسيار... ابن زياد عصبانى شد و با عصا چهره هانى را زخمى كرد. خبر به قبيله مذحج
رسيد آنان قصر را محاصره كردند. ابن زياد بسيار ترسيد به شريح قاضى گفت برو
«هانى » را ببين كه زنده است و به مردم بگو. شريح او را خون آلوده ديد و برگشت و
گفت وى زنده است. با شهادت ناقض قاضى دين به دنيا فروخته فرصتى ديگر از دست
هواداران مسلم و هانى رفت.» (7) هانى يك مؤمن واقعى بود و به هيچ قيمتى
حاضر نبود تغيير جهت دهد، و ابن زياد پس از نجات از مهلكه براى دستگيرى مسلم نيرو
فرستاد.

1- عبدالكريم عثمان، روانشناسى از ديدگاه غزالى، ترجمه و
نگارش محمدباقر حجتى، تهران، نشر فرهنگ اسلامى، 1361، ص
330.

2- محمدرضا حكيمى، دانش مسلمين، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، بى تا، ص
332.

3- محمدرضا حكيمى، شرف الدين، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1360، ص
163.

4- همان، ص
163.

5- سيد جعفر شهيدى، پس از پنجاه سال، پژوهشى تازه پيرامون قيام حسين عليه السلام،
تهران، اميركبير، 1358، ص
149.

6- همان، ص
136.

7- همان، ص
140-
141.

/ 92