گرنه كارت دلبرى و غارت و يغماستى گرنه شيداى توام اى شاهد يكتاى من پس چرا جوش و خروشم در دل شبهاستى
پس چرا اين سان جمال خويش را آراستى پس چرا جوش و خروشم در دل شبهاستى پس چرا جوش و خروشم در دل شبهاستى
ان للله فى ايام دهر كم نفحات الا فتعرضوا لها )) و چون عوايق و رهزنها در هر گوشه و كنار و از هر سوى بسيارند و موانع رسيدن به معشوقند , الم و خوف شديدى همواره براى عاشق شايق است و از آن روى چون چيزى چشيد و يافت پيوسته در شوق , اشتياق به مطلوب به سر مى برد . پس در اين مرتبه چون خود را از جهت تعلقات نفسانيه كه همان عوايقند محروم مى بيند , در آتش حرمان و درد و بيم مى سوزد . از جهتى كه جمال حسن