اي خفته ! اي بيدار - آواز خاک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آواز خاک - نسخه متنی

منوچهر آتشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید













اي خفته ! اي بيدار

اي دوست

اي همسفر

که ماديان سفيد رويا را

به سوي صخره هاي مشتعل مشرق

سوي سپيده سحري مي راني

من

يابوي پير و اخته بيداري را

در زير ران گرفته ام اي دوست

با کولبار سنگين از کابوس ها و خورجين هاي
بذر

اي همسفر

لختي دهانه را

در فک راهوارت بنواز

و آرامتر بتاز

اي همسفر

تا هر کجاي مرتع سبز فکر

تا هر کجاي بيشه مهتابي خيال

تا هر کجاي شط تماشا

که شادمانه مي گذري مي روي

لختي درنگ کن

و صخره هاي ساکن پاياب را

به من نشان بده

اي يار

اي ماديان سوار سبکتاز

در اين خلنگ زار هلاک آور

تنها مرا ميان بيابان مگذار








/ 47