مي توانيم به ساحل برسيم - آواز خاک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آواز خاک - نسخه متنی

منوچهر آتشی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید













مي توانيم به ساحل برسيم

اندهت را با من قسمت کن

شاديت را با خاک

و غرورت را با جوي نحيفي
که ميان سنگستان

مثل گنجشکي پر مي زند و مي گذرد

اسب لخت غفلت در مرتع انديشه ما بسيار است

با شترهاي سفيد صبر در واحه تنهايي

مي توانيم به ساحل برسيم

و از آنجا ناگهان

با هزاران قايق

به جزيره هاي تازه برون جسته مرجان

حمله ور گرديم

تو غمت را با من قسمت کن

علف سبز چشمانت را با خاک

تا مداد من

در سبخ زار کوير کاغذ

باغي از شعر برانگيزد

تا از اين ورطه بي ايماني

بيشه اي انبوه از خنجر برخيزد








/ 47