جهانگردى اسكندر با دعوى پيغمبري - خرد نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خرد نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جهانگردى اسكندر با دعوى پيغمبري





  • سحرگه كه سربرگرفتم ز خواب
    سرير سخن بركشيدم بلند
    به پيرايش نامه خسروى
    ز گنج سخن مهر برداشتم
    سر كلكم از گوهر انداختن
    درآمد خرامان سمن سينه اى
    كه آشفته ى خويش چندين مباش
    نظر چون در آيينه انداختم
    دگرگونه ديدم در آن سبز باغ
    ز نرگس تهى يافتم خواب را
    سمن بر بنفشه كمين كرده بود
    از آن سكه ى رفته رفتم ز جاى
    نه پائى كه خود را سبكرو كنم
    خجل گشتم از روى بيرنگ خويش
    هراسيدم از دولت تيزگام
    ازين پيش كايد شبيخون خواب
    مگر خوابگاهى به دست آورم
    پژوهنده ى دور گردنده حال
    كه چون نامه حكم اسكندرى ز ديوان فروشست عنوان گنج
    ز ديوان فروشست عنوان گنج



  • برافروختم چهره چون آفتاب
    پراكندم از دل بر آتش سپند
    كهن سرو را باز دادم نوى
    درو در ناسفته نگذاشتم
    فلك را شكم خواست پرداختن
    به من داد تيغى در آيينه اى
    ببين خويشتن خويشتن بين مباش
    درو صورت خويش بشناختم
    كه چون پرنيان بود در پرزاغ
    نديدم جوان سرو شاداب را
    گل سرخ را زردى آزرده بود
    فروماندم اندر سخن سست راى
    نه دستى كه نقش كهن نو كنم
    نوائى گرفتم به آهنگ خويش
    كه بگذارد اين نقش را ناتمام
    به بنياد اين خانه كردم شتاب
    كه جاويد دروى نشست آورم
    چنين گويد از گردش ماه و سال
    مسجل شد از وحى پيغمبرى كه نامش برآمد به ديوان رنج
    كه نامش برآمد به ديوان رنج


/ 207