تازه كردن داستان و ياد دوستان - خرد نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خرد نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تازه كردن داستان و ياد دوستان





  • به هر مدتى گردش روزگار
    سرآهنگ پيشينه كج رو كند
    به بازى درآيد چو بازيگرى
    بدان پيكر از راه افسونگرى
    چو پيرى در آن پيكر آرد شكست
    بدينگونه بر نو خطان سخن
    زمان تا زمان خامه ى نخل بند
    چو گم گردد از گوهرى آب و رنگ
    عروس مرا پيش پيكر شناس
    كز اين نامه هم گر نرفتى ببوس
    من آن توسنم كز رياضت گرى
    چه گنج است كان ارمغانيم نيست
    جوان را چو گل نعل برابر شست
    در آن كوره كايينه روشن كنند
    دل هركرا كو سخن گستر است
    از اين پيشتر كان سخنهاى نغز
    سراينده اى داشتم در نهفت
    كنون آن سراينده خاموش گشت
    نيوشنده اى نيز كان مي شنيد چو شاه ارسلان رفت و در خاك خفت
    چو شاه ارسلان رفت و در خاك خفت



  • ز طرزى دگر خواهد آموزگار
    نوائى دگر در جهان نو كند
    ز پرده برون آورد پيكرى
    كند مدتى خلق را دلبرى
    جوان پيكرى ديگر آرد بدست
    كند تازه پيرايه هاى كهن
    سر نخل ديگر برآرد بلند
    دگر گوهرى سر برآرد ز سنگ
    همين تازه روئى بس است از قياس
    سخن گفتن تازه بودى فسوس
    رسيدم ز تندى به فرمانبرى
    دريغا جوانى جوانيم نيست
    چو پيرى رسد نعل بر آتشست
    چو بشكست از آيينه جوشن كنند
    سروشى سراينده يارگير است
    برآوردى انديشه از خون مغز
    كه با من سخنهاى پوشيده گفت
    مرا نيز گفتن فراموش گشت
    هم از شقه ى كار شد ناپديد سخن چون توان در چنين حال گفت
    سخن چون توان در چنين حال گفت


/ 207