احوال سقراط با اسكندر - خرد نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خرد نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

احوال سقراط با اسكندر





  • مغنى بدان ساز تيمار سوز
    مگر زان نواى بريشم نواز
    چنين گويد آن كاردان فيلسوف
    كه يونان نشينان آن روزگار
    ز دنيا نجستندى آسايشى
    نكردندى الا رياضتگرى
    كسى كه به خود بر توان داشتى
    نكردى تمتع نخوردى نبيد
    ز گرد آمدن سر درآيد به گرد
    بدانجا رسيدند از آن رسم و راى
    ز خشگى به دريا كشيدند بار
    زنان را ز مردان بپرداختند
    به مردانگى خون خود ريختند
    به گيتى چنين بود بنيادشان
    يكى روز فرخنده از صبحگاه
    چنان داد فرمان به سالاربار
    فرستيد و خوانيد سقراط را
    فرستاده سقراط را بازجست
    زمانى به درگاه خسرو خرام فريب ورا پير دانا نخورد
    فريب ورا پير دانا نخورد



  • نشاط مرا يك زمان بر فروز
    بريشم كشم روم را در طراز
    كه بر كار آفاق بودش وقوف
    سوى زهد بودند آموزگار
    نيرزيدشان شهوت آلايشى
    به بسيار دانى و اندك خورى
    ز طبع آرزوها نهان داشتى
    كزين هر دو گردد خرد ناپديد
    چو سر بايدت گرد آفت مگرد
    كه برخاست بنيادشان زين سراى
    ز پيوند گشتند پرهيزگار
    جداگانه شان كشتيى ساختند
    بمردند و با زن نياميختند
    كه تخمه به گيتى برافتادشان
    ز فرزانگان بزمى آراست شاه
    كه با من ندارد كس امروز كار
    نگهبان تركيب و اخلاط را
    ز شه ياد كردش كه جوياى توست
    برآراى جامه برافروز جام فريبندگى را اجابت نكرد
    فريبندگى را اجابت نكرد


/ 207