وصيت نامه اسكندر - خرد نامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خرد نامه - نسخه متنی

الیاس بن یوسف نظامی گنجوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وصيت نامه اسكندر





  • به پژمرد لاله بيفتاد سرو
    طبيبان لشگر بزرگان شهر
    مداواى بيمارى انگيختند
    ز قاروره و نبض جستند راز
    طبيب ارچه داند مداوا نمود
    پژوهش كنان چاره جستند باز
    به چاره گرى نامد آن در به چنگ
    چووقت رحيل آيد از رنج و درد
    چنان افشرد روزگارش گلو
    سگالش بسى شد در آن رنج و تاب
    چراغى كه مرگش كند دردمند
    هر آن ميوه اى كو بود دردناك
    پزشكى كه او چاره جان كند
    شناسنده ى حرف نه تخت نيل
    رخ طالع اصل بى نور يافت
    نديد از مداراى هيچ اخترى
    چو ديد اختران را دل اندر هراس
    چو اسكندر آيينه در پيش داشت
    تنى ديد چون موى بگداخته نه در طبع نيرو نه در تن توان
    نه در طبع نيرو نه در تن توان



  • به چنگال شاهين تبه شد تذرو
    نشستند برگرد سالار دهر
    ز هر گونه شربت برآميختند
    نشيننده را رفتن آمد فراز
    چو مدت نماند از مداوا چه سود
    نيامد به كف عمر گم گشته باز
    كه پوينده يابد زمانى درنگ
    زمانه برآرد بهانه به مرد
    كه بر مرگ خويش آيدش آرزو
    نيفتاد از آن جمله رايى صواب
    هم از روغن خويش يابد گزند
    هم از جنبش خود درافتد به خاك
    چو درمانده بيند چه درمان كند
    حساب فلك راند بر تخت و ميل
    نظرهاى سعدان ازاو دور يافت
    در آزرم هيلاج ياريگرى
    هراسنده شد مرد اخترشناس
    نظر در تنومندى خويش داشت
    گريزنده جانى به لب تاخته خميده شده زاد سرو جوان
    خميده شده زاد سرو جوان


/ 207