نامه نوشتن ليلى به مجنون - اورنگ پنجم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اورنگ پنجم - نسخه متنی

نور الدین عبد الرحمان جامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه نوشتن ليلى به مجنون





  • گيرم كه تو دورى از كم و كاست
    مسكين عاشق چو بدگمان است
    هر شبهه به پيش او دليلي ست
    مرغى كه به بام يار بيند
    ز آن مرغ به خاطرش غباري ست
    گفتى كه به بوسه دل ندارم
    اين درد نه بس كه صبح تا شام
    گفتى كه ز درد پايمال است
    خواهد ز ميانه زود رفتن
    گر او برود تو را چه كم، يار؟
    ممكن بود از تو كام هر كس
    آن را كه تو دوست داري، اى دوست
    با هر كه تو دوستدار اويى
    عاشق كه براى دوست كاهد
    از خواهش خويش رو بتابد
    هر چند كه من نه از تو شادم،
    خاطر ز زمانه شاد بادت دمسازى دوستان تو را باد
    دمسازى دوستان تو را باد



  • نيد به زبان تو بجز راست،
    هر لحظه اسير صد گمان است
    هر پشه ى مرده زنده پيلي ست
    كو دانه ز بام يار چيند،
    كز غير به دوست نامه آري ست
    وز فكر كنار بر كنارم
    هم صحبت توست كام و ناكام؟
    وز غصه به معرض زوال است
    بر باد هوا چو دود رفتن
    كالاى تو را چه كم خريدار؟
    محروم از آن همين منم، بس
    گر دوست ندارمش نه نيكوست
    از من نسزد بجز نكويى
    آن به كه رضاى دوست خواهد
    در راه مراد او شتابد
    يك بار نداده اى مرادم،
    گيتى همه بر مراد بادت ور من ميرم تو را بقا باد
    ور من ميرم تو را بقا باد


/ 117